گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهاردهم
بخش دوم: سوره ي نور




اشاره
تربیت اجتماعی و اخلاقی مسلمانان عفتورزي و مبارزه با آلودگیها بهداشت جنسی ص: 113
اول: سیماي سورهي نور
اشاره
سیماي سورهي نور بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گسترده مهرِ مهرورز
شمارگان
سورهي مبارك نور، داراي 64 آیه، 1316 کلمه و 5680 حرف است.
نزول
بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده و صد و دومین (« نصر » و پس از سورهي « حج » این سوره در مدینه (قبل از سورهي
صفحه 36 از 110
سورهي قرآن در ترتیب نزول است و در چینش کنونی قرآن بیست و چهارمین سوره به شمار میآید.
نام ها
است، و سبب نامگذاري آن است که هفت بار واژهي نور در آن تکرار شده است. « نور » تنها نام این سوره
فضایل
در مورد فضیلت سورهي نور از امام صادق علیه السلام حکایت شده که هر کس این سوره را در هر شبانه روز قرائت کند، کسی از
تذکر: قبلًا بیان شد که اینگونه آثار سورهها، در حقیقت «1» . خانوادهاش تا پایان عمر، گرفتار عمل منافی عفت (زنا) نخواهد شد
براي تلاوت و عمل به آیات آن است. آري؛ چنانچه انسان سورهي نور را بخواند و در مضامین آن در مورد اعمال منافی عفت دقت
و به هشدارهاي آن توجه کند، دامنش از این آلودگیها پاك خواهد ماند. ص: 114 ویژگیها:
« اللّه نور السموات والارض » آغاز میشود و آیهي 35 این سوره که با جملهي « سوره » این سوره تنها سورهي قرآن است که با واژهي
آغاز میشود آیهي نور نام دارد.
اهداف
هدفهاي اساسی این سوره عبارتاند از: 1. تربیت اجتماعی و اخلاقی مسلمانان؛ 2. بیان آداب و اخلاق و احکام اسلامی؛ 3. حفظ
پاكدامنی و عفت مردم و مبارزه با آلودگیهاي جنسی.
مطالب
. مطالب: الف) عقاید: 1. اشاراتی به مبدأ و توحید و بیان نشانههاي خدا (در آیات 41 به بعد)؛ 2. اشاراتی به معاد. ب) اخلاق: 1
3. بیان آداب زندگی خانوادگی و ؛(59 - 2. بیان اصول تربیت فرزندان (در آیات 58 ؛(61 - بیان آداب معاشرت (در آیات 60
4. لزوم تسلیم بودن در برابر خدا که پشتوانهي اجراي همهي دستورات الهی است (در آیهي ؛(29 - ورود به خانهها (در آیات 27
6. رعایت ادب در سخن گفتن با پیامبر صلی الله علیه و آله (در آیهي ؛( 5. تشویق انفاق به خویشان و بینوایان (در آیهي 22 ؛(54
2. دستور به کنترل چشم و نگاه نکردن به نامحرم (در ؛(3 - 62 ). ج) احکام: 1. قوانین شدید مجازات زن و مرد زناکار (در آیات 2
4. دستور ازدواج براي جلوگیري از ؛( 3. دستور حجاب براي زنان مسلمان و نکوهش بیحجابی (در آیهي 31 ؛(31 - آیات 30
5. دستور مجازات کردن کسی که به دیگران تهمت میزند (در آیهي 4)؛ تفسیر قرآن مهر جلد ؛(33 - انحرافات (در آیات 32
7. اشارهاي به لزوم نماز و زکات (در ؛(9 - 6. دستور لِعان براي کسی که به همسرش تهمت زند (در آیات 6 چهاردهم، ص: 115
2. یادآوري داستان ؛(21 - آیهي 56 ). د) داستان: 1. داستان تهمتی که به یکی از همسران پیامبر زدند (جریان افک) (در آیات 11
36 ). ه) مطالب فرعی: 1. اشارهاي به حکومت جهانی مؤمنان شایسته در زمان امام عصر (عج) (در - موسی علیه السلام (در آیات 35
.4 ؛( 3. نور الهی که در آسمانها و زمین جلوهگر است (در آیهي 35 ؛( 2. لزوم دوري از گامهاي شیطانی (در آیهي 20 ؛( آیهي 55
خلقت جانداران از آب (در آیهي 45 ). *** ص: 116
دوم: محتواي سورهي نور
اشاره
صفحه 37 از 110
قرآن کریم در آیهي اول سورهي نور به عظمت این سوره و محتواي آن اشاره میکند و میفرماید: 1. سُورَةٌ أَنزَلْنهَا وَفَرَضْنهَا وَأَنزَلْنَا
فِیهَآ ءَایتٍ بَیِّنتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ [این سورهاي است که آن را فرو فرستادیم، و (قوانین) آن را واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی
در اصل به معناي ارتفاع و بلندي بناست و به دیوارهاي بلند « سُوره » . فرو فرستادیم، تا شاید شما متذکر شوید. نکتهها و اشارهها: 1
اطراف شهرها نیز گفته میشود؛ سپس به هر بخش از چیزي که از بخش دیگر آن جدا شده سور گفته شده است و از این رو به
آیات روشن و ) « آیات بیّنات » 2. منظور از «1» . سورههاي قرآن که بخشهاي قرآن را از همدیگر جدا میسازد نیز سوره میگویند
3. همهي «2» . روشنگر) در این جا عقاید قرآنی همچون توحید و یا دلایل احکام و قوانین است که در این سوره آمده است
سورههاي قرآن از طرف خدا فرود آمده است؛ پس تأکید بر نزول سورهي نور از طرف خدا و احکام و قوانین و آیاتی که در آن
و آیات «1» 4. بیان قوانین الهی فرود آمده است، نشان دهندهي اهمیّت این سوره است. ص: 117
این سوره براي یادآوري و متذکّر شدن انسانهاست. شاید این مطلب اشاره به آن است که ریشهي اعتقادات و برنامههاي عملی
اسلام در درون فطرت انسانهاست و آیات قرآن آنها را یادآوري میکند. آموزهها و پیامها: 1. احکام و آیات سورهي نور از
اهمیّت ویژهاي برخوردارند (پس بدانها توجه بیشتري بنمایید). 2. به قوانین سورهي نور و آیات روشنگر آن دل بسپارید، تا
بیداردل شوید. ***
مجازات هاي اسلامی
قرآن کریم در آیهي دوم سورهي نور به کیفر زناکاران و لزوم سختگیري در این مورد و آداب مجازات آنان اشاره میکند و
میفرماید: 2. الزَّانِیَۀُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُواْ کُلَّ وحِدٍ مِّنْهُمَا مِاْئَۀَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَۀٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ
وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَآئِفَۀٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ زن زناکار و مرد زناکار، هر یک از آن دو را صد ضربه تازیانه بزنید؛ و اگر به خدا و روزِ
بازپسین ایمان دارید، نسبت به آن دو، در (کار) دین خدا هیچ دلسوزي شما را گرفتار نکند؛ و باید دستهاي از مؤمنان مجازات آن
1. عمل منافی عفت (زنا) به معناي آمیزش جنسی دو را مشاهده کنند. نکتهها و اشارهها: ص: 118
مرد و زنی است که همسر قانونی همدیگر نیستند. اسلام با این عمل زشت به شدّت برخورد کرده است؛ زیرا: الف) عمل منافی
عفت (زنا) نظام خانواده را فرو میپاشد. ب) عامل پیدایش فرزندان نامشروع میشود که معمولًا این افراد تبدیل به جنایتکاران
خطرناکی میشوند. ج) رابطهي فرزندان را با پدر واقعی مبهم و تاریک میکند و گاهی سبب سقط جنین و جنایاتی مانند آن
میشود. د) عامل برخوردها و کشمکشهاي اجتماعی بین هوسبازان میشود. ه) عامل بیماريهاي مختلف آمیزشی و روانی
میشود. و) رواج این عمل زشت در اجتماع، زنان را به کالایی جنسی تبدیل میکند، همان طور که این کار در عصر ما به
2. در اسلام با عمل «1» . بردهداري نوین شهرت یافته و هر ساله میلیونها زن در سراسر جهان براي این کار خرید و فروش میشوند
زشت (زنا) به شدت برخورد شده است، به طوري که طبق آیهي فوق صد تازیانه به مرد و زن زده میشود و اگر این دو نفر داراي
3. در این آیه تأکید شده که «2» . همسر قانونی باشند، یا زنا با محارم و یا به صورت اجبار صورت گیرد، حکم آن اعدام است
فلسفهي این «3» . مجازات زناکار در حضور مردم صورت گیرد و گروهی از مؤمنان (یعنی حد اقل سه نفر) شاهد اجراي حکم باشند
حکم آن است که: الف) کیفر زناکار درس عبرتی براي دیگران شود و از گسترش این پدیده در اجتماع جلوگیري شود؛ زیرا
بسیاري از مردم از ترس آبروي خویش اقدام ص: 119 به گناه نمیکنند. ب) شرمساري مجرم مانع
ارتکاب مجدد او در آینده شود. ج) اجراي مجازات در حضور مردم مانع از خودکامگی افراد و افراط و تفریط در آن میشود. د)
زن » اجراي حکم در حضور مردم، مانع تهمت زدن افراد به قاضی و مجریان میشود و از شایعات جلوگیري میکند. 4. در این آیه
ذکر شده است؛ شاید به خاطر آن که عمل منافی عفت (زنا) براي همه زشت است اما از زنان قبیحتر « مرد بدکار » قبل از « بدکار
صفحه 38 از 110
5. در هنگام اجراي قانون الهی در مورد زناکار، گرفتار احساسات کاذب «1» . است و عواقب شوم آن نیز براي زنان بیشتر است
نشوید؛ زیرا ترحّم بر این افراد عامل گسترش فساد و آلودگی در اجتماع میشود. 6. ایمان به خدا و قیامت عامل و ضامن اجراي
دقیق احکام الهی است؛ زیرا هر کس ایمان به مبدأ و معاد دارد، در برابر فرمان خدا به صورت مطلق تسلیم است. ایمان به خداي
عالم و حکیم باعث میشود که بداند که خدا هر حکمی را طبق فلسفه و مصلحتی قرار داده است و ایمان به قیامت باعث میشود
که از تخلف در برابر فرمان خدا هراسان باشد. آموزهها و پیامها: 1. حرمت قوانین الهی را نگاه دارید و قانونشکنان را به سختی
مجازات کنید. 2. با عمل منافی عفت (زنا) در جامعهي خویش مبارزه کنید. 3. عفتشکنان جامعه را رسوا سازید و به صورت علنی
آنان را مجازات کنید (تا دیگران عبرت بیاموزند). 4. ایمان به خدا و رستاخیز با ترحّم و تساهل در برابر قانونشکنان ناسازگار
است. *** ص: 120 قرآن کریم در آیهي سوم سورهي نور به جریان ازدواج زناکاران اشاره
میکند و میفرماید: 3. الزَّانِی لَایَنکِحُ إِلَّا زَانِیَۀً أَوْ مُشْرِکَۀً وَالزَّانِیَۀُ لَایَنکِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذلِکَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ مرد زناکار
جز با زن زناکار یا زن مشرك ازدواج نمیکند؛ و زن زناکار، جز مرد زناکار یا مرد مشرك، با او ازدواج نمیکند؛ و این (ازدواج)
بر مؤمنان حرام شده است. شأن نزول: روایت شده که برخی از زنان در مکه مشهور به آلودگی بودند و مردي از مسلمانان از پیامبر
نکتهها «1» . صلی الله علیه و آله اجازه خواست که با یکی از آنان ازدواج کند. آیهي فوق فرود آمد و مؤمنان را از این کار منع کرد
و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد این آیه چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) برخی معتقدند که این آیه بیان یک واقعیت عینی است
که معمولًا آلودگان به دنبال آلودگان میروند و همجنس با همجنس پرواز میکند، اما افراد پاك و باایمان هرگز به دنبال افراد
همان همبستري نامشروع با افراد آلوده یا « نکاح » نباشد و مقصود از « ازدواج » آلوده نمیروند. در این صورت میتواند آیه مربوط به
مشرك باشد که مورد نکوهش قرآن قرار گرفته و انسانهاي مؤمن به طور تکوینی و فطري به دنبال این کار نمیروند و آن را بر
ب) تفسیر دوم آن است که این آیه این حکم شرعی را بیان «1» . ص: 121 خود ممنوع میسازند
میکند که مؤمنان حق ندارند با افرادي که مشهور به زناکاري هستند، قبل از توبه، ازدواج کنند و این کار بر مؤمنان حرام است.
2. در برخی از احادیث از امام باقر و امام «2» . این تفسیر موافق برخی احادیث و شأن نزولهاست که در مورد آیه روایت شده است
صادق علیهما السلام روایت شده که این آیه در مورد مردان و زنانی است که در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله آلوده بودند و خدا
مسلمانان را از ازدواج با آنان منع کرد و هم اکنون نیز هر کس مشهور به عمل منافی عفت شود و حدّ زنا بر او جاري گردد سزاوار
3. در حدیثی از امام باقر علیه «1» . نیست کسی با او ازدواج ص: 122 کند تا توبهاش ثابت گردد
السلام روایت شده که فرمودند: این آیه در مدینه نازل شد، ولی زن و مرد زناکار را مؤمن ننامید؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
شخص زناکار به هنگامی که مرتکب این عمل میشود، مؤمن نیست و نیز شخص سارق به هنگامی که مشغول دزدي است، مؤمن
برخی «2» . نیست، چراکه به هنگام انجام این عمل ایمان را از او بیرون میآورند، همانگونه که پیراهن را از تن بیرون میآورند
مفسران از این آیه و این روایت استفاده کردهاند که عطف مشرکان بر زناکاران در این آیه براي بیان اهمیت مطلب است، یعنی زنا
که ایمان را از انسان میزداید). 4. این آیه در مورد ازدواج زنان و مردان آلوده سختگیري کرده است و ) «3» همطراز شرك است
آنان را از ازدواج با مؤمنان پاكدامن ممنوع ساخته است. شاید فلسفهي این حکم چند چیز باشد: الف) معمولًا افراد آلوده به عمل
نامشروع (زنا) گرفتار بیماريهاي آمیزشی میشوند که ازدواج آنان با مؤمنان پاكدامن عامل انتقال بیماري و شیوع آن میشود و
ممنوعیت ازدواج با آنان از این کار جلوگیري میکند. ب) ممنوعیت ازدواج مؤمنان پاكدامن با زناکاران سبب میشود که افراد
ناپاك تحریم اجتماعی شوند و این عامل روانی موجب دوري افراد از عمل منافی عفت میشود. تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
ص: 123 آموزهها و پیامها: 1. در کار ازدواج زنان و مردان آلوده، سختگیري کنید. 2. زنان و مردان آلوده لیاقت ازدواج با
مؤمنان پاكدامن را ندارند (مگر آن که توبه کنند). *** قرآن کریم در آیات چهارم و پنجم سورهي نور به مجازاتهاي سنگین
صفحه 39 از 110
تهمت زدن به زنان اشاره میکند و با گشودن راه توبه میفرماید: 4 و 5. وَالَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْ َ ص نتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُواْ بِأَرْبَعَۀِ شُهَدَآءَ
فَاجْلِدُوهُمْ ثَمنِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُواْ لَهُمْ شَ هدَةً أَبَدًا وَأُوْلئِکَ هُمُ الْفسِقُونَ* إِلَّا الَّذِینَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذلِکَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ و
کسانی که زنان پاکدامن را (به زنا) نسبت میدهند، سپس چهار گواه (بر مدعاي خود) نیاورند، پس آنان را هشتاد تازیانه بزنید، و
هیچ گواهی را هرگز از آنان نپذیرید؛ و تنها آنان نافرمانبردارند.* مگر کسانی که پس از آن توبه کنند و اصلاح نمایند، پس (توبه
آنان پذیرفته میشود چرا) که خدا بسیار آمرزنده (و) مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین مجازات شدیدي براي
زناکاران بیان شد و از آن جا که ممکن است این موضوع دستآویزي براي افراد مغرض براي تهمت زدن به افراد پاك شود بلا
فاصله در این آیه مجازات شدید تهمت زنندگان را بیان کرده است تا جلوي سوء استفاده از احکام الهی را بگیرد و کسی جرأت
2. در این آیه سه مجازات شدید براي تهمت زنا ص: 124 «1» . نکند به آبروي مردم تعرّض کند
بیان شده است: الف) هشتاد ضربه تازیانه که به تهمت زننده میزنند؛ ب) بیاعتبار بودن گواهی تهمت زننده در محاکم قضایی؛
میگویند و آن « قذف » ج) تهمت زننده فاسق شمرده میشود و در جامعه رسوا میگردد. 3. در اصطلاح فقهی به تهمت ناموسی
عبارت است از متهم کردن کسی به عمل منافی عفت یا فحش دادن به او. اگر این سخنان به طور صریح گفته شود، هشتاد تازیانه
مجازات دارد و اگر فحش به طور صریح نباشد، مقدار مجازات آن به دست حاکم شرع است که بر اساس کیفیت جرم و شرایط آن
4. این سختگیريها در مورد تهمت زنا، اولًا سبب میشود که آبروي افراد «1» . تصمیم میگیرد و فرد خطاکار را تعزیر میکند
پاكدامن محفوظ بماند. ثانیاً، این حکم الهی از مفاسد فراوان اجتماعی و اخلاقی جلوگیري میکند؛ با تهمت زدن به مردم، محیط
در اصل به معناي « یَرمُونَ » . سوء ظن و بدبینی حاکم میشود و بازار شایعه رواج مییابد و موجودیت خانوادهها به خطر میافتد. 5
سنگ یا تیر انداختن و در این جا کنایه از تهمت زنا زدن است؛ چراکه گویی این سخنان همچون تیري بر پیکر فرد مینشیند و او را
مجروح میسازد. 6. شخص تهمت زننده باید چهار شاهد بیاورد و اگر نتوانست چهار شاهد بیاورد، مجازات میشود، در حالی که
در اسلام براي گناهان بزرگ همچون کشتن افراد، دو شاهد کافی است. این سختگیري در چهار شاهد شاید به منظور حفظ
آبروي مردم باشد و دیگر این که در مسئلهي قتل، در صورت اثبات، فقط قاتل مجازات میشود، اما در مسئلهي زنا، در صورت
اثبات، غالباً مرد و زن خطاکار هر دو مجازات ص: 125 میشوند؛ از این رو چهار شاهد لازم دارد.
7. در این آیات بیان شده که اگر شخص تهمت زننده توبه کند و گذشته را اصلاح نماید، خدا توبهاش را میپذیرد. یعنی این «1»
8. این آیه پس از ذکر «2» . شخص دیگر فاسق نخواهد بود و در صورت عادل شدن، به طور طبیعی، گواهی او قبول خواهد شد
توبه، به شرط قبولی توبه اشاره کرده است؛ توبهي کسی پذیرفته میشود که اصلاح و جبران کند؛ یعنی اگر کسی به دیگري تهمت
زد و آبروي او را لکهدار ساخت، باید در برابر کسانی که تهمت زده برود و گفتهي خود را تکذیب کند و اعادهي حیثیت از متّهم
به عمل آید؛ به عبارت دیگر، تهمت شامل حقّ الهی و حقّ الناس است. حق الهی با توبه بخشیده میشود، اما حق مردم با اصلاح و
بخشش آنان جبران میشود. آموزهها و پیامها: 1. مواظب سخنان خود باشید! متهم ساختن کسی به عمل منافی عفت کیفر شدیدي
3. هر کس آبروي مردم را میبرد، او دارد. 2. در اسلام آبروي مردم بسیار محترم است. ص: 126
را مجازات قضایی، اجتماعی و تنبیه بدنی کنید. 4. راه توبه و بازگشت به سوي خداي مهربان باز است. 5. تهمت زنندگان، توبه
یا راه حل اختلافات « لِعان » کنند و کار خویش را اصلاح و جبران نمایند. *** قرآن کریم در آیات ششم تا نهم سورهي نور به
9. وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوجَهُمْ وَلَمْ یَکُن لَّهُمْ شُهَدَآءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهدَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ - ناموسی درون خانواده اشاره کرده، میفرماید: 6
شَهدتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصدِقِینَ* وَالْخمِسَۀُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن کَانَ مِنَ الْکذِبِینَ* وَیَدْرَؤُاْ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهدتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ
لَمِنَ الْکذِبِینَ* وَالْخمِسَۀَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَآ إِن کَانَ مِنَ الصدِقِینَ و کسانی که به همسران خود نسبت (زنا) میدهند، در حالی که
گواهانی جز خودشان براي آنان نبوده، پس گواهی یکی از آنان، چهار (بار) گواهی دادن به (نام) خداست، که قطعاً او از
صفحه 40 از 110
راستگویان است؛* و (گواهی) پنجم این است که (بگوید:) لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.* و از آن (زن) مجازات
(زنا) را دور میکند اینکه، گواهی دهد چهار (بار) گواهی دادن به (نام) خدا، که قطعاً آن (شوهر) از دروغگویان است.* و (بار)
پنجم (گواهی دهد) که خشم خدا بر او باد اگر (شوهرش) از راستگویان باشد. شأن نزول: حکایت شده که پس از نزول آیات قبل
در مورد مجازات تهمت ناموسی، یکی از انصار به نام سَ عد بن عباده این پرسش را مطرح کرد که حکم این مطلب در مورد همسر
انسان چیست؟ با توجه به این که نه میتوان چهار شاهد آورد و نه میتوان خلافکار را به قتل رساند و نه میتوان آن مطلب را
ص: 127 گفت؛ زیرا قدف است و هشتاد تازیانه دارد. و پس از مدت کوتاهی همین اتفاق در مورد
هلال بن امیّه و همسرش افتاد. او نزد پیامبر صلی الله علیه و آله شکایت کرد و قرار شد که حدّ قذف در مورد هلال اجرا شود، ولی
نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین «1» . نامند « لِعان » وحی الهی فرود آمد و راه حلّی در این مورد به مسلمانان ارائه کرد، که آن را
حکم قذف (تهمت ناموسی به زنان مؤمن) بیان شد که هشتاد تازیانه بود و این آیات نوعی استثنا و تبصره به آن حکم است؛ یعنی
اگر شوهري همسر خویش را به عمل منافی عفت متّهم سازد، ولی چهار شاهد بر این مطلب نداشته باشد و همسرش نیز منکر آن
صورت « لِعان » باشد، حدّ قذف و زنا بر آن دو جاري نمیشود؛ زیرا ممکن است مرد یا زن راستگو باشند. از این رو در این موارد
شوهر به پنج جملهي اساسی اقرار میکند تا سخن او اثبات « لِعان » میگیرد که آداب آن در این آیات بیان شده است. 2. در برنامهي
شود و از مجازات قذف نجات یابد؛ یعنی چهار بار اقرار میکند و خدا را گواه میگیرد که خودش راستگوست و عمل منافی
زنی « لِعان » عفت همسرش را دیده است. و در مرتبهي پنجم بگوید: اگر دروغ میگوید، لعنت خدا بر خودش باشد. 3. در برنامهي
که مورد تهمت قرار گرفته است، بر سر دو راهی قرار میگیرد؛ یعنی اگر سکوت کند، تهمت شوهرش به او ثابت و حدّ زنا بر او
ص: 128 جاري میشود، اما اگر به سخن آید و پنج مطلب اساسی را اقرار کند، از مجازات نجات
مییابد؛ یعنی چهار مرتبه اقرار کند و خدا را گواه بگیرد که شوهرش دروغ میگوید. و در مرتبهي پنجم بگوید: اگر شوهر من
راستگوست، خشم خدا بر من باد. 4. لِعان راه حل عادلانهاي براي نجات مرد و زن از این بن بست است؛ یعنی اجراي این برنامه
چند حکم قطعی دارد: الف) مرد را از دست همسر خلافکار نجات میدهد و او را مجبور به سکوت یا آوردن چهار شاهد و آبرو
ریزي نمیسازد، بلکه شکایت خود را مطرح میکند. ب) این مرد و زن از مجازات حدّ زنا نجات مییابند. ج) به زندگی زناشویی
آنان خاتمه میدهد و آنان را بدون طلاق از همدیگر جدا میسازد؛ چرا که ادامهي این زندگی براي هر دو طرف بسیار دشوار
است. د) این مرد و زن براي همیشه بر همدیگر حرام میشوند و امکان ازدواج مجدد نخواهند داشت. ه) تکلیف فرزندي که در این
5. مرد و «1» . ماجرا متولد میشود روشن میگردد؛ یعنی آن فرزند نسبتی با شوهر نخواهد داشت، ولی نسبتش با مادر بر قرار است
زن مسلمان در محیط اسلامی و همراه با تعهدات مذهبی، در برابر حاکم اسلامی، خدا را بر خود گواه میگیرند و در صورت دروغ
گفتن، لعنت و خشم او را بر خویشتن روا میدارند؛ البته براي یک مسلمان بسیار سخت است که این گونه دروغ بگوید و خود را از
6. در مورد قذف و تهمت ناموسی زدن افراد به رحمت الهی دور و مشمول خشم او کند. ص: 129
بیگانگان چهار شاهد لازم است، اما در مورد همسر چهار بار اقرار و گواه گرفتن خدا کافی است. شاید این تفاوت به خاطر آن
باشد که معمولًا افراد به بیگانگان زود تهمت میزنند، ولیبه همسر خویش به زودي راضی نمیشوند که تهمت بزنند و اگر هم
چنین چیزي واقع شده باشد چهار شاهد آوردن مستلزم آبرو ریزي است؛ از این رو به چهار بار گواه گرفتن خدا اکتفا شده است.
آموزهها و پیامها: 1. در مبارزه با مفاسد اجتماعی و قانونگذاري در این مورد، حرمت خانوادهها را حفظ کنید. 2. تهمت زدن به
همسر، شوهر را از رحمت الهی دور میسازد. 3. اگر تهمت ناموسی در خانواده پیش آمد، آن را نزد حاکم اسلامی با لعان حل و
فصل کنید (و به سطح جامعه نکشید). 4. اصل بر راستگویی زن و شوهر نسبت به همدیگر است و سخن آنان را به صورت لعان
بپذیرید (و نیاز به شاهد آوردن و آبرو ریزي نیست). *** قرآن کریم در آیهي دهم سورهي نور به بخشش و رحمت الهی در قانون
صفحه 41 از 110
لِعان اشاره میکند و میفرماید: 10 . وَلَوْ لَافَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود و
فضل و « لِعان » اینکه خدا بسیار توبهپذیر [و] فرزانه است، (حتماً عذابی بزرگ به شما میرسید.) نکتهها و اشارهها: 1. برنامهي
رحمت الهی براي مسلمانان است؛ یعنی قانون اصلی در مورد تهمت ناموسی، همان حدّ قذف است. کسی که به دیگري تفسیر قرآن
مهر جلد چهاردهم، ص: 130 تهمت (زنا) بزند و چهار شاهد نداشته باشد، باید هشتاد تازیانه بخورد، اما خدا به خاطر رحمت و
موهبتش نسبت به همسران لطف کرد و تبصرهاي براي این قانون بیان کرد که هر گاه تهمت ناموسی در درون خانواده پیدا شد،
مسئله با لِعان حل و فصل شود و نیاز به چهار شاهد و آبروریزي نباشد. 2. مضمون آیهي فوق در آیات 14 و 20 سورهي نور تکرار
شده است، اما در این جا به صورت جملهي شرطیه بیان شده و پاسخ آن حذف گردیده است تا اهمیت مطلب را نشان دهد و
احتمالات متعددي در ذهن انسان برانگیزد که با هر کدام مفهوم تازهاي پیدا میشود. یعنی اگر فضل و رحمت الهی نبود، قوانینی
آموزهها و پیامها: «1» . براي تربیت شما قرار نمیداد و نظام زندگی خانوادگی شما فرو میپاشید و شما را گرفتار و مجازات میکرد
1. قانون لِعان جلوهاي از رحمت، فضل و توبهپذیري خداست. 2. خدا به خاطر فضل و رحمت خویش نمیخواهد که بر شما
سختگیري کند و نظام خانواده فرو ریزد. 3. با توبه و عمل به دستورات خدا (در مورد لعان) مهر و بخشش الهی را به دست آورید
(و از عذاب او رها شوید). *** ص: 131
ماجراي تهمت بزرگ
قرآن کریم در آیات یازدهم تا سیزدهم سورهي نور به ماجراي تهمت بزرگ میپردازد و با اشاره به گناهکاري تهمت زنندگان و
13 . إِنَّ الَّذِینَ جَآءُو بِالْافْکِ عُصْبَۀٌ مِّنکمْ لَاتَحْسَبُوهُ شَ  را لَّکُم - پیامد قضایی آن، به انتقاد و سرزنش مؤمنان میپردازد و میفرماید: 11
بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکمْ لِکلِّ امْرِيءٍ مِّنهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّی کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ* لَّوْ لَآإِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظنَّ الْمُؤْمِنُونَ
وَالْمُؤْمِنتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْراً وَقَالُوا هذَآ إِفْکٌ مُّبِینٌ* لَّوْ لَاجَآءُو عَلَیْهِ بِأَرْبَعَۀِ شُهَدَآءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُواْ بِالشُّهَدَآءِ فَأُوْلئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَذِبُونَ در
واقع کسانی که آن دروغ بزرگ را (به میان) آوردند، گروهی پیوسته از شما هستند؛ مپندارید که آن (ما جرا) براي شما بد است،
بلکه آن براي شما نیکوست؛ براي هر انسانی از آنان، آن گناهی است که بدست آورده است؛ و کسی از آنان که عمده آن (دروغ)
را سرپرستی کرد، عذاب بزرگی براي اوست!* چرا هنگامی که آن (دروغ بزرگ) را شنیدید، مردان مؤمن و زنان مؤمن به
خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند این دروغ بزرگِ آشکاري است؟!* چرا چهار گواه بر آن نیاوردند؟! و اکنون که این گواهان
را نیاوردند، پس تنها آنان در نزد خدا دروغگویانند. نکتهها و اشارهها: 1. از ظاهر این آیات و قراین و شواهد استفاده میشود که
در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت ناروایی (در مورد عمل منافی عفت) به شخصی زده شده بود که در جامعهي آن روز
مدینه آبروي او از اهمیت ویژهاي برخوردار بوده است. به طوري که گروهی از منافقان تلاش کردند به این تهمت و شایعه دامن
بزنند و به نفع خویش و به زیان جامعهي اسلامی از آن بهره ببرند. برخی از مفسران قرآن در مورد این آیات شأن نزولهایی
حکایت کرده و گفتهاند این تهمت به یکی از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده بود، اما این حکایتها تفسیر قرآن مهر جلد
در اصل به معناي چیزي است که از حالت طبیعی دگرگون شود و از این « افْک » .2 «1» . چهاردهم، ص: 132 خالی از اشکال نیست
بنابراین روشن میشود که «2» ؛ رو به دروغ نیز افک میگویند. البته دروغ بزرگی که مسئله را از صورت اصلی دگرگون سازد
در اصل به معناي رشتههاي سلسله اعصاب است « عُصْ بَۀ » . تهمت زنندگان، تهمتی بزرگ در جامعهي اسلامی مطرح کرده بودند. 3
و به هر گروه متّحدي که با هم پیوند و ارتباط و همفکري دارند نیز گفته میشود. این تعبیر نشان میدهد که تهمت زنندگان
تفسیر قرآن مهر «3» . گروهی از منافقان توطئهگر و متحد بودند که شبکهاي نیرومند و منسجم براي شایعهپراکنی ایجاد کرده بودند
4. تهمت زدن منافقان به زنان مسلمان را شرّ نپندارید، بلکه آن براي شما خیر است؛ چراکه: اولًا، منافقان جلد چهاردهم، ص: 133
صفحه 42 از 110
را در جامعه رسوا کرد که چه نیّات پلیدي دارند. ثانیاً، این ماجرا به مسلمانان آموخت که به دنبال شایعات نروند. 5. در این آیات
براي تهمت زنندگان دو مجازات بیان شده است: الف) تهمت زنندگان گرفتار عذابی بزرگ خواهند شد که این مجازات اخروي
آنان است. ب) تهمت زنندگان نمیتوانند چهار شاهد بیاورند؛ بنابراین دروغگو و مستحق مجازات قضایی در دنیا هستند، یعنی باید
حدّ قذف بر آنان جاري گردد. آري: نگفتی ندارد کسی با تو کار و لیکن چو گفتی دلیلش بیار (سعدي) 6. همهي تهمت زنندگان
و شایعهپراکنان سهمی از گناه دارند، ولی سردمداران و بنیانگذاران این جریان مسئولیت بزرگتري دارند و عذابی بزرگ در
انتظار آنان است. 7. در این آیات از مؤمنان انتقاد شده است که چرا در هنگام شنیدن شایعهي تهمت، واکنش منفی نشان ندادید و
آن را رد نکردید؟! شما که سابقهي بد منافقان را میدانستید و از پاکی مسلمانان نیز آگاه بودید. 8. وظیفهي مؤمن در برابر شنیدن
تهمت به دیگران دو چیز است: الف) گرفتار بدبینی نشود، بلکه با خوشبینی به مسلمانانی که مورد تهمت واقع شدهاند بنگرد. ب)
در برابر شایعات و تهمتها موضعگیري کند و بگوید: اینها دروغ آشکار است. 9. در این آیات به جاي آن که به مؤمنان بگوید:
ص: 134 « خودتان » خوشبین باشید، میفرماید: شما به « کسانی که مورد تهمت واقع شدند » شما به
خوشبین باشید. یعنی، جان مؤمنان از همدیگر جدا نیست و همچون پیکر واحدي هستند که هر کس به یکی تهمت بزند، به همهي
آنان تهمت زده است و خوشبینی هر کس نسبت به دیگران خوشبینی به خود اوست. آموزهها و پیامها: 1. منافقان شایعهساز، در
انتظار عذاب دنیا و آخرت باشند. 2. بنیانگذاران تهمت و شایعه، مسئولیت و مجازات بیشتري خواهند داشت. 3. جامعهي اسلامی
در برابر تهمت ناموسی به مؤمنان ساکت نماند، بلکه با شایعات مقابله کند. 4. گاهی تلاش مذبوحانهي دشمنان منافقصفت، مایهي
خیر جامعه میشود؛ (چرا که این کارها عامل بیداري جامعه و رسوایی آنان میگردد). 5. مؤمنان نیک اندیش، خوشبین و مدافع
همدیگر باشند. 6. از شایعهسازان تهمتزن، دلیل و شاهد بخواهید و دروغگویی آنان را اثبات کنید. 7. هر مؤمنی که با شایعات
مقابله نکرد، مستحق توبیخ و سرزنش است. *** قرآن کریم در آیهي چهاردهم سورهي نور به بخشش و رحمت الهی در مورد
جریان تهمت بزرگ اشاره میکند و میفرماید: 14 . وَلَوْ لَافَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَآ أَفَضتُمْ فِیهِ عَذَابٌ
عَظِیمٌ و اگر بخشش خدا و رحمتش در دنیا و آخرت بر شما نبود، حتماً به خاطر آنچه در آن وارد شدید، عذاب بزرگی به شما
میرسید. ص: 135 نکتهها و اشارهها: 1. مضمون آیهي فوق در آیهي دهم، چهاردهم و بیستم این
سوره تکرار شده است. تکرار این مطلب نشان دهندهي آن است که خدا در موارد متعددي بر اساس رحمت و بخشش خود با
به معنی خروج از آب و « افَضتُم » مسلمانان برخورد کرده و از خطاهاي آنان درگذشته و کار را بر آنان آسانتر کرده است. 2. تعبیر
فرو رفتن در آن است؛ یعنی شایعات مربوط به تهمت بزرگ، چنان گسترده شد که مؤمنان را نیز در خود فرو برد. آموزهها و پیامها:
1. گناه تهمت زدن و شایعهپراکنی در مورد زنان مسلمان، بسیار عظیم است و مجازات بزرگی در دنیا و آخرت در پی دارد. 2. با
فضل و رحمت الهی جلوي عذاب را بگیرید. *** قرآن کریم در آیات پانزدهم و شانزدهم سورهي نور بار دیگر به بزرگی گناه
تهمت اشاره میکند و با انتقاد از مسلمانان در مورد سهل انگاري در شایعات میفرماید: 15 و 16 . إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکمْ وَتَقُولُونَ
بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتحْسَ بُونَهُ هَیِّناً وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ* وَلَوْ لِآإِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکلَّمَ بهذَا سُبْحنَکَ هذَا
بُهْتنٌ عَظِیمٌ (یاد کن) هنگامی را که آن (دروغ بزرگ) را از زبانهاي یکدیگر دریافت میکردید، و با دهانهایتان چیزي را
میگفتید که هیچ علمی بدان نداشتید؛ و آن را آسان میپنداشتید در حالی که آن نزد خدا بزرگ است!* و چرا هنگامی که آن
براي ما شایسته نیست که درباره این (مطلب) سخن گوییم؛ (خدایا) منزّهی تو، این تهمت بزرگی » : (دروغ بزرگ) را شنیدید نگفتید
یا تهمت بزرگ بیان شد. « افْک » ص: 136 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین ماجراي «!؟ است
در مدینه برخی منافقان نسبت به برخی زنان مسلمان تهمت ناموسی زدند و شایعاتی در جامعه پراکندند و قرآن با این مطلب به
شدّت برخورد کرد. اکنون در این آیات با پیگیري همان مطلب مسلمانان را در مورد کوتاهی در برخورد با شایعات، سرزنش
صفحه 43 از 110
میکند. 2. در این آیات در چند مورد از مسلمانان انتقاد شده است: الف) چرا افراد جامعه به استقبال این شایعه رفتند و مطلب از
ب) در مورد مطلبی گفتوگو کردند که هیچ علم و یقینی «1» . زبان یکدیگر گرفتند و پخش کردند که این کار خود گناه است
به آن نداشتند؛ یعنی تهمت و شایعهاي بدون دلیل و مدرك را گسترش دادند که این خود گناهی دیگر بود. ج) این تهمت بزرگ
را مطلب ساده و کوچکی شمردند، در حالی که حیثیت برخی زنان مسلمان را خدشهدار میکرد و آبروي مسلمان بردن گناه بزرگی
است. د) در برخورد با تهمت و شایعه کوتاهی کردند و سخن گفتن در مورد آن را ممنوع نساختند و بزرگی گناه را یادآوري
آمده است، با این که همهي سخنان از طریق زبان و دهان « با دهانتان » و گاهی تعبیر « با زبانتان » نکردند. 3. در این آیات گاهی تعبیر
انجام میگیرد. این نکته اشاره به آن دارد که شما نه در پذیرش شایعه دلیل داشتید و نه در پخش آن، بلکه سخنانی بیاساس و باد
4. گناه تهمت را کوچک و سبک ص: 137 «2» . هوا بود که در زبان و دهان شما گردش میکرد
نشمرید؛ اگر گناه در نظر انسان بزرگ باشد، کمتر مرتکب آن میشود و اگر خطا کرد ناراحت میشود و توبه میکند، اما اگر
گناه در نظر انسان کوچک و ساده باشد، اهمیّتی براي آن قایل نمیشود و در مسیر خطرناك سقوط قرار میگیرد. 5. در حدیثی از
6. این آیات با «1» . امام علی علیه السلام روایت شده که شدیدترین گناهان آن است که صاحب گناه آن را سبک و آسان شمارد
شایعهسازي به شدّت برخورد کرده و در حقیقت از مسلمانان خواسته است که در برابر شایعات بایستند؛ زیرا شایعهسازي و
شایعهپراکنی یکی از شاخههاي جنگ روانی است که در جهان امروز از این روش در سطح بین المللی و در محافل سیاسی-
اجتماعی استفاده میشود. وقتی دشمن نمیتواند در میدان جنگ به مسلمانان صدمهاي وارد کند، با شایعه پراکنی، افکار عمومی را
نگران و مشغول و از مسائل ضروري منحرف میسازد. در جوامع اسلامی نیز گاهی منافقان براي لکهدار کردن شخصیتها یا
انحراف افکار عمومی و گاهی با انگیزهي انتقامجویی و تصفیه حساب شخصی شایعه میکنند. اسلام از مردم میخواهد که به
شایعهپراکنی کمک نکنند، بلکه هر شایعه را در همانجا که شنیدند دفن کنند. آموزهها و پیامها: 1. تهمتها و شایعات بدون دلیل
2. با شایعاتی که به گوشتان میخورد، برخورد کنید و آنها را را نپذیرید و نقل نکنید. ص: 138
دفن کنید. 3. شایعات ناموسی کوچک و ساده نیست، بلکه بهتانی بزرگ است. *** قرآن کریم در آیات هفدهم و هیجدهم
سورهي نور به مسلمانان در مورد عدم تکرار شایعهي تهمت بزرگ سفارش میکند و با هشدار به آنان میفرماید: 17 و 18 . یَعِظکُمُ
اللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ* وَیُبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ خدا شما را پند میدهد، که اگر مؤمن هستید، مبادا
. هرگز به مِثل این (سخن) باز گردید.* و خدا آیات را براي شما روشن بیان میکند، و خدا داناي فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1
از آن جا که مسئلهي تهمت ناموسی و شایعهپراکنی در مورد آن بسیار مهم است و امنیت اجتماعی مردم را به خطر میاندازد، بار
دیگر در این آیات تأکید شده که چنین صحنهاي در جامعهي اسلامی تکرار نشود. 2. بین ایمان و بازنگشتن به گناهِ تهمت رابطه
است؛ یعنی اگر کسی مؤمن باشد، سراغ تهمت زدن و شایعهپراکنی نمیرود و اگر کسی مرتکب این اعمال شد نشانهي بیایمانی یا
ضعف ایمان اوست. 3. در این آیات اشاره شده که خدا از کارهاي شما آگاه است و به مقتضاي حکمتش دستورات لازم را صادر
میکند. این مطلب در حقیقت هشداري به مؤمنان است که خدا میداند که شما به دستورات و آیات او عمل میکنید یا خیر و طبق
حکمتش با شما رفتار میکند. آموزهها و پیامها: 1. هرگز حریم آبروي مردم را با شایعهي تهمت درهم نشکنید. 2. ایمان داشتن
مستلزم دوري از شایعات تهمتآمیز است. 3. با بیان این آیات، حجّت خدا بر شما تمام شد. ص:
139 *** قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي نور به قانون اشاعهي فحشا یا مجازات سخت گسترش زشتیها اشاره میکند و
میفرماید: 19 . إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفحِشَ ۀُ فِی الَّذِینَ ءَامَنُواْ لهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَاتَعْلَمُونَ در
حقیقت کسانی که دوست دارند که زشتکاري در میان کسانی که ایمان آوردند، گسترشی آشکار یابد، براي آنان در دنیا و آخرت
عذابی دردناك است؛ و خدا میداند و شما نمیدانید. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین ماجراي تهمت بزرگ بیشتر جلوهي
صفحه 44 از 110
. شخصی داشت، اما در این آیه یک قانون کلی بیان شده است که شامل همهي موارد گسترش فحشا و زشتیها و گناهان میشود. 2
کسانی که دوست دارند » : بلکه میفرماید ،«. کسانی که اعمال زشت را گسترش دهند عذاب دردناکی دارند » : این آیه نمیگوید
یعنی دوستی اشاعهي فحشا هم گناه است و این نهایت تأکید بر این مطلب ؛«. اعمال زشت گسترش یابد عذاب دردناکی دارند
و در قرآن غالباً در «1» در اصل در معناي عام به هر گونه رفتار و گفتاري که زشتی آن بزرگ باشد گفته میشود « فَحشاء » . است. 3
در این جا مقصود از گسترش فحشا، هر گونه نشر فساد و «2» . مورد انحرافات جنسی و آلودگیهاي ناموسی به کار رفته است
4. گسترش فحشا در جامعه اشکال مختلفی دارد؛ از جمله کارهاي زشت در جامعه است. ص: 140
تهمت ناموسی، بازگو کردن و شایعه پراکنی در مورد تهمتها و دروغها، ایجاد مراکز فحشا و فساد، در اختیار گذاشتن وسایل
گناه، تشویق به گناه و یا پرده دري کردن و ارتکاب گناه علنی. 5. اسلام جامعهي انسانی را همچون خانه و خانوادهاي به هم پیوسته
میداند که پاکی و آلودگی آن در تمام افراد اثر میکند؛ از این رو در مورد آلودگیهاي اجتماعی و گسترش آن حساس است و با
اشاعهي فحشا مبارزه میکند. آري؛ گناه همچون آتشی است که اگر روشن شود و مهار نگردد، به نقاط مختلف جامعه منتقل
میشود و حریق همه جا را فرا میگیرد و دیگر قابل کنترل نخواهد بود. 6. اسلام همان طور که با آشکار کردن و گسترش فحشا و
زشتیها مقابله میکند، بر عیبپوشی و مخفی کردن گناهان نیز تأکید میکند. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت
و در حدیثی از امام رضا علیه السلام «1» . شده که هر کسی کار زشتی را منتشر کند، همانند کسی است که آن را آغاز کرده است
روایت شده که فرمودند: آن کس که گناه را منتشر کند، خوار میگردد و آن کس که گناه را پنهان کند مشمول آمرزش الهی
7. در این آیه براي گسترش زشتیها، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت وعده داده شده است. تفسیر قرآن مهر جلد «2» . میگردد
چهاردهم، ص: 141 عذاب اخروي اشاعهي فحشا، همان دوري از رحمت الهی و خشم او و آتش دوزخ است و عذاب دنیوي آن
آثار شوم فردي و اجتماعی، رسوایی، محرومیت از حقّ گواهی دادن و مجازات شرعی آن است. 8. خدا از آثار مرگبار گسترش
فحشا در دنیا و آخرت آگاه است، ولی شما از ابعاد این مسئله آگاهی ندارید و هر گاه بیماري همچون سوزاك، سفلیس وایدز به
سراغ شما بیاید، متوجه برخی خطرهاي گسترش فحشا میشوید. و نیز خدا راههاي جلوگیري از فحشا و قوانین آن را میداند و نازل
. میکند ولی شما نمیدانید. آموزهها و پیامها: 1. نه تنها گسترش زشتیها گناه است، بلکه دوستی گسترش فحشا هم گناه است. 2
از گسترش فحشا جلوگیري کنید که آثار شوم آن منحصر به کیفر اخروي نیست، بلکه در دنیا نیز گسترش دهندگان را گرفتار
میسازد. 3. هنوز مردم بسیاري از آثار شوم فحشا را نمیدانند (و گرنه از آن پرهیز میکردند). *** قرآن کریم در آیهي بیستم
سورهي نور بار دیگر به رحمت و فضل الهی بر مسلمانان اشاره میکند و میفرماید: 20 . وَلَوْ لَافَضْ لُ اللَّهِ عَلَیْکمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ
رَءُوفٌ رَّحِیمٌ و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، و اینکه خدا مهربانی مهرورز است، (حتماً عذابی بزرگ بر شما میرسید.)
ص: 142 نکتهها و اشارهها: مضمون آیهي فوق در آیات دهم و چهاردهم همین سوره تکرار شد تا
به مسلمانان گوشزد کند که خدا بر اساس رحمت و فضل خود شما را از عذاب بزرگی رهانید، و گرنه همچون جامعههایی که
گرفتار فحشا و آثار شوم آن شدهاند، شما نیز گرفتار میشدید. ولی خداي مهربان و رحمتگر، قانون منع گسترش فحشا را به شما
ابلاغ کرد تا جامعهي مسلمانان از آلودگی و کارهاي زشت نجات یابد. آموزهها و پیامها: 1. قانون ممنوعیت گسترش فحشا جلوهاي
از رحمت و فضل خدا بر شماست (پس قدر این قانون را بدانید و بدان عمل کنید تا جامعهاي سالم داشته باشید). 2. به رحمت و
بخشش الهی روي آورید (تا از عذاب او در امان باشید). *** قرآن کریم در آیهي بیست و یکم سورهي نور به نقش شیطان در
گسترش اعمال زشت و ناپسند و نقش فضل و رحمت الهی در پاکی انسانها اشاره میکند و میفرماید: 21 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ
لَاتَتَّبِعُواْ خُطُوتِ الشَّیْطنِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوتِ الشَّیْطنِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشآءِ وَالْمُنکَرِ وَلَوْ لَافَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ
أَبَداً وَلکِنَّ اللَّهَ یُزَکِی مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اي کسانی که ایمان آوردید! از گامهاي شیطان پیروي مَکنید. و هر کس از گامهاي
صفحه 45 از 110
شیطان پیروي کند، (گمراهش میسازد،) چراکه او به [کارهاي زشت و ناپسند فرمان میدهد. و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما
نبود، هیچ یک از شما هرگز [پاك نمیشد و] رشد نمییافت؛ ولیکن خدا هر کس را بخواهد [و شایسته بداند، رشد میدهد و]
معناي گستردهاي دارد « شیطان » . پاك میکند؛ و خدا شنواي داناست. ص: 143 نکتهها و اشارهها: 1
یعنی ابلیس و انسانهاي شیطان صفت میشود؛ بنابراین آیهي فوق معناي گستردهاي دارد و ؛« هر موجود شرور و ویرانگر » که شامل
2. در این آیه به مؤمنان هشدار میدهد که از گامهاي «1» . نقش شیطانصفتان را در تمام ابعاد زندگی انسان روشن میسازد
شیطانی پیروي نکنید؛ یعنی انسانهاي مؤمن یک مرتبه در آغوش فساد نمیافتند، بلکه شیطان و شیطانصفتان، با سیاست گام به
گام آنان را به طرف تباهی و فساد میکشند؛ یعنی در گام اول گفتوگو و دوستی با افراد آلوده آغاز میشود؛ گام دوم همنشینی
و شبنشینی با فسادگران است؛ در گام سوم فکر گناه میآید؛ در گام چهارم کارهاي مشکوك و شبههناك انجام میشود؛ در گام
پنجم انجام گناهان کوچک آغاز میشود؛ و در گامهاي بعدي گناهان بزرگ انجام میشود و این پیروي تا آن جا ادامه مییابد که
منشین با همه کس کز بی «. انسان زمام امور خود را به دست شیطانصفتان میدهد و در دام آنان سقوط میکند و تباه میشود
بدکاري آدمی روي توانند شدن دیوان گشت ابلیس چو غوّاص به بحر دل ماند بر جا شبه و رفت دُرِ غلطان (پروین) تفسیر قرآن
3. پیوند این آیه با آیات قبل آن است که آیات پیشین در مورد گسترش فحشا هشدار داد و اینک مهر جلد چهاردهم، ص: 144
این آیه روشن میسازد که سرچشمهي گسترش فحشا در جامعه، شیطان و شیطان صفتان هستند و هر کس که به دنبال شایعهپراکنی
و گسترش فحشاست در حقیقت از شیطان پیروي میکند. 4. فضل و رحمت الهی گاهی در بعد قانونگذاري و تشریع است؛ یعنی
از طریق فرستادن پیامبران و کتابهاي آسمانی و بیان قوانین و مژده و هشدار، انسانها را به سوي پاکی و رشد هدایت میکند. و
گاهی با امدادهاي وجودي و تکوینی است؛ یعنی خدا از طریق امدادهاي معنوي، انسانها را به سوي پاکی و رشد رهنمون میشود.
خدا هر کس را بخواهد پاك میکند » 5. عبارت «1» . برخی مفسران قرآن بر آناند که مقصود این آیه فضل و رحمت تکوینی است
به این معنا نیست که ارادهي الهی بدون دلیل است، بلکه اراده و کارهاي خدا بر اساس علم و حکمت اوست؛ بنابر ،«. و رشد میدهد
در « زَکی » . این هر کس شایسته باشد و در راه خدا گام نهد و تلاش کند، خدا نیز دستش را میگیرد و او را هدایت مینماید. 6
آمده است؛ زیرا تا پاکی از آلودگیها و موانع و مفاسد نباشد، « پاك شدن » است و گاهی نیز به معناي « رشد و نمو » اصل به معناي
رشد و نمو امکانپذیر نخواهد بود. دامن آلوده مکن، چون که ز پاکانی بندهي نفس مشو، چون که ز احراري (پروین) آموزهها و
پیامها: 1. در اردوگاه شیطانصفتان، انسان را به طرف زشتیها و منکرات میبرند (پس مواظب باشید). تفسیر قرآن مهر جلد
2. از شیطان پیروي نکنید که براي ایجاد انحراف، از سیاست گام به گام استفاده میکند. 3. پاکی و رشد خود چهاردهم، ص: 145
را در سایهي رحمت و فضل الهی بجویید. 4. شما زمینهي پاکی و ناپاکی را با دست خودتان فراهم میآورید. *** قرآن کریم در
آیهي بیست و دوم سورهي نور به ثروتمندان فرمان میدهد که در مورد کمک به دیگران کوتاهی نکنند و با تشویق به عفو
میفرماید: 22 . وَلَا یَأْتَلِ أُولُواْ الْفَضْلِ مِنکُمْ وَالسَّعَۀِ أَن یُؤْتُواْ أُوْلِی الْقُرْبَی وَالْمَسکِینَ وَالْمُهجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُواْ وَلْیَصفَحُواْ أَلَا
تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ و از میان شما صاحبان (ثروتِ) افزون، و وسعت (در زندگی)، نباید در مورد (کمک
مالی) دادن به نزدیکان و بینوایان و مهاجران در راه خدا کوتاهی کنند. (و در مورد یاري نکردن سوگند نخورند) و باید ببخشند و
درگذرند؛ آیا دوست نمیدارید که خدا شما را بیامرزد؟! و خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. شأن نزول: حکایت کردهاند که
پس از ماجراي تهمت بزرگ، گروهی از یاران ثروتمند پیامبر صلی الله علیه و آله سوگند یاد کردند که به هیچ یک از کسانی که
در این ماجرا و گسترش شایعات تهمتآمیز دخالت داشتهاند، کمک مالی نکنند و در هیچ موردي به آنان یاري نرسانند. آیهي فوق
بدین مناسبت فرود آمد و مردم را از افراط و شدت عمل منع ص: 146 کرد و دستور یاري و عفو
نکتهها و اشارهها: 1. در جریان تهمت بزرگ (افک) گروهی از مسلمان نمایانِ منافقصفت دخالت داشتند. از این آیه «1» . داد
صفحه 46 از 110
استفاده میشود که گروهی از مسلمانان سادهلوح نیز فریب آنان را خوردند و به گسترش شایعهي تهمت بزرگ کمک کردند و
پس از هشدار قرآن، مسلمانان ثروتمند تصمیم گرفتند که کمکهاي مالی خود را به شایعهپراکنان قطع کنند. اما قرآن کریم به
آنان هشدار داد که کمکهاي مالی خود را از گروه دوم قطع نکنند؛ زیرا اینان مسلمانانی مستمند یا مهاجران در راه خدا و
خویشاوندان شما هستند که فریب منافقان را خوردهاند. 2. این آیه مانع افراط برخی افراد در برخورد با خطاکارانِ ماجراي تهمت
بزرگ میشود؛ یعنی از طرفی به ثروتمندان مسلمان دستور میدهد که در کمک کردن به مسلمانان مهاجر و فقیر کوتاهی نکنند و
ص: 147 و از طرف دیگر به تشویق آنان «2» . با سوگند خویش این کمکها را ترك نکنند
میپردازد که برادران خطاکار خود را ببخشند تا خدا نیز آنان را بیامرزد. 3. این آیه آموزهاي بزرگ براي مسلمانان در همهي
اعصار است که در هنگام لغزش برخی مسلمانان، اولًا حساب منافقان و توطئهگران را از سادهلوحان فریبخورده جدا کنند. و ثانیاً،
در برخورد با خطاکاران زیاده روي نکنند و کمکهاي خود را یکباره از آنان قطع نکنند تا مبادا طرد شوند و به دامان دشمنان
سقوط کنند. آموزهها و پیامها: 1. در برخورد با خطاکاران اجتماع افراط نکنید. 2. در برخورد با خطاکاران (دافعه و) جاذبه داشته
باشید و درِ بخشش را نبندید. 3. در هر حال به فکر بینوایان، مهاجران و خویشاوندان باشید و به آنان امداد برسانید. 4. وظیفهي
امدادرسانی به نیازمندان، در درجهي اول، متوجه ثروتمندان جامعه است. 5. شما ببخشید تا خدا شما را بیامرزد. *** قرآن کریم در
آیات بیست و سوم تا بیست و پنجم سورهي نور بار دیگر در مورد تهمت ناموسی هشدار میدهد و با اشاره به برخی حالات و
25 . إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنتِ الْغفِلتِ الْمُؤْمِنتِ لُعِنُواْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلهُمْ - عذابهاي تهمت زنندگان در رستاخیز میفرماید: 23
عَذَابٌ عَظِیمٌ* یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ* یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ
الْمُبِینُ ص: 148 در حقیقت کسانی که زنان پاکدامنِ غافلِ مؤمن را (به زنا) نسبت میدهند، در دنیا
و آخرت (از رحمت) دور شدهاند، و عذاب بزرگی براي آنان است!* در روزي که زبانهایشان و دستانشان و پاهایشان بر ضدّ آنان
به آنچه همواره انجام میدادند، گواهی میدهند.* در آن روز، خدا جزاي حقیقی آنان را به طور کامل به ایشان خواهد داد؛ و
میدانند که تنها خدا حقِ آشکار است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي چهارم سورهي نور مجازاتهاي تهمتزنندگان به زنان
پاكدامن بیان شد. در آن جا فقط بر پاكدامنی زنان تأکید شده بود، ولی در این آیه بر مؤمن بودن و غافلگیر شدن زنان
پاكدامن، تأکید، و براي تهمت به اینگونه زنان کیفري شدیدتر بیان کرده است؛ یعنی تهمت زدن به زنان پاکدامن مجازات
به معناي « غافلات » . سنگینی دارد اما اگر آن زنِ پاكدامن مؤمنِ بیخبري باشد، تهمت به او کیفر سنگینتري خواهد داشت. 2
بیخبري و غافل بودن است. مفسران در مورد این واژه دو احتمال دادهاند: نخست آن که زنان از آلودگیهاي ناموسی بیاعتنا و
بیخبر هستند و این نهایت پاکی آنان را نشان میدهد که حتی از تصور گناه و تهمت به دور هستند. و یا آن که زنان مؤمن از
تهمتهایی که به آنان میزنند بیاطلاع میمانند و در نتیجه از خود دفاع نمیکنند و تهمت زنندگان شایعهپراکن را به دادگاه و
محاکمه نمیکشند و به مجازات دنیوي نمیرسانند. و آیه به اینگونه شایعهسازان هشدار میدهد که تصور نکنید از عذاب الهی
رهایی یافتید، بلکه شما از رحمت خدا دور میمانید و عذابی بزرگ در ص: 149 آخرت خواهید
البته ممکن است مقصود آیه هر دو معنا باشد. 3. در این آیات بیان شده که در روز رستاخیز دست و پا و زبان تهمت «1» . داشت
زنندگان علیه آنان گواهی میدهند. گویا اینها همچون نوارهاي ضبط صوت و تصویر، همه چیز را ضبط کرده، اکنون آنها را فاش
میکنند. زبان از سخنان تهمتآمیز میگوید و دست و پا به اشارات تهمتآمیز و گامهایی که در راه نشر شایعات برداشتهاند
ولی در این آیه «2» گواهی میدهند. 4. در برخی آیات قرآن آمده است که در روز رستاخیز بر دهان گناهکاران مهر زده میشود
میفرماید: زبانشان گواهی میدهد. این آیات با همدیگر منافات ندارد؛ چرا که در یک جا سخن از دهان و یک جا سخن از زبان
است. انسان از دهانش به نفع خود سخن میگوید و جلوي او را میگیرند اما زبان علیه انسان گواهی میدهد. و یا این که این دو
صفحه 47 از 110
به معناي جزاي گناهکاران است؛ کیفري حقیقی که حقّ « دین » آیه در دو محل و دو زمان رستاخیز است. 5. در این آیات واژهي
آنهاست. 6. گناهکاران در رستاخیز به حقانیّت خدا پی میبرند؛ زیرا در آن روز پردهها کنار میرود و نشانههاي عظمت، قدرت و
1. حرمت حقانیّت خدا آشکار میگردد و همه را به اعتراف وا میدارد. آموزهها و پیامها: ص: 150
زنان پاكدامن، مؤمن و بیخبر را بیشتر پاس دارید. 2. از غفلت دیگران سوء استفاده نکنید و به آنان تهمت ناموسی نزنید، که این
3. تهمت زنندگان مخفیکار روز رستاخیز رسوا میشوند. «1» . کار شما را از رحمت خدا دور میسازد و عذابی بزرگ در پی دارد
4. از روزي بهراسید که حتی اعضاي بدنتان به کمک شما نمیآیند و علیه شما گواهی میدهند. 5. رستاخیز، روز حق است. در آن
روز حقانیّت خدا آشکار میشود و جزاي حق داده میشود. 6. کیفر کامل تهمت زنندگان در رستاخیز داده خواهد شد. *** قرآن
. کریم در آیهي بیست و ششم سورهي نور به همخوانی ناپاکان و همدلی پاکان و پاداشهاي آنان اشاره میکند و میفرماید: 26
الخَبِیثتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثتِ وَالطیِّبتُ لِلْطیِّبِینَ وَالطیِّبُونَ لِلْطَیِّبتِ أُوْلئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ زنان پلید
از آنِ مردان پلیدند، و مردان پلید از آنِ زنان پلیدند؛ و زنان پاكِ (نیکو)، از آنِ مردان پاك (نیکوي) ند، و مردان پاك (نیکو) از
. آنِ زنان پاك (نیکوي) ند! آنان از آنچه میگویند، بر کنارند؛ و براي آنان آمرزش و روزي ارجمندي است. نکتهها و اشارهها: 1
مقصود از پاکان در این آیه، مردان و زنان پاكدامنی هستند که خود را آلودهي مسائل انحرافی جنسی و کارهاي زشت نمیکنند.
«1» . و مقصود از ناپاکان، افرادي هستند که به اعمال منافی عفت و زشت ص: 151 آلوده شدهاند
البته روشن است که پاکی و ناپاکی در این آیه (با توجه به آیات قبل) همان پاکی از آلودگیهاي جنسی است، اما ممکن است آیه
2. در این آیه به یک سنت طبیعی (و تکوینی) و نیز قانون شرعی اشاره شده «2» . شامل مطلق پاکیها و ناپاکیهاي اخلاقی باشد
است؛ یعنی از طرفی این یک سنت الهی است که افراد پاك به سوي پاکان گرایش مییابند و افراد ناپاك به سوي ناپاکان
میروند. ذرّه ذره کاندر این ارض و سماست جنس خود را هر یکی چون کهرباست (مولوي) و از طرف دیگر، آیه اشاره به آن
آموزهها و «3» . دارد که ازدواج با زنان و مردان آلوده (حد اقل در موردي که مشهور به عمل منافی عفت هستند) ممنوع است
. پیامها: 1. نوریان مرنوریان را طالباند، ناریان مرناریان را جاذباند. 2. دامن پاکان به وسیلهي گفتار ناپاکان آلوده نمیشود. 3
خدا پاداش ارجمندي به پاکان میدهد. 4. اگر پاکان را طالبید، خود را پاك سازید، تا به دنبال شما بیایند. تفسیر قرآن مهر جلد
5. بهداشت جنسی در ازدواج رعایت شود. *** قرآن کریم در آیات بیست و هفتم و بیست و هشتم سورهي چهاردهم، ص: 152
نور به آداب پاك معاشرت و شرایط ورود به منزلهاي مردم اشاره میکند و میفرماید: 27 و 28 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتَدْخُلُواْ بُیُوتاً
غَیْرَ بُیُوتِکمْ حَتَّی تَستَأْنِسُواْ وَتُسلِّمُواْ عَلَی أَهْلِهَا ذلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ* فَإِن لَّمْ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّی یُؤْذَنَ لَکُمْ
وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْکَی لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَ ا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ اي کسانی که ایمان آوردید! در خانههایی غیر از خانههایتان،
وارد نشوید تا اینکه با دوستی رخصت طلبید و بر اهل آن (خانه) سلام کنید؛ این براي شما بهتر است؛ باشد که شما متذکّر شوید.*
باز » : و اگر هیچ کس را در آن (خانه) نیافتید، پس در آن وارد نشوید تا اینکه به شما رخصت داده شود؛ و اگر به شما گفته شود
پس باز گردید؛ این براي شما [پاك کنندهتر و] رشد آورتر است؛ و خدا به آنچه انجام میدهید داناست. نکتهها و «! گردید
اشارهها: 1. از آن جا که انسان داراي دو بعد فردي و اجتماعی است، داراي دو محیط زندگی خصوصی و عمومی است، که هر
کدام ویژگیهاي خاصی دارند. انسان در زندگی اجتماعی با لباس رسمی حضور مییابد و زندگی عمومی او آشکار و تحت نظر
مردم است. اما در زندگی فردي و خانوادگی در محیط در بستهي خانه است و در این محیط قید و بندهاي اجتماعی را کنار
میگذارد و با خانوادهاش زندگی آرامی را میگذراند. آیات فوق در صدد تأمین آرامش و امنیت در زندگی خصوصی انسان
است. 2. در این آیات بر چند مطلب اساسی تأکید شده است: الف) اصل بر آن است که انسان حق ندارد داخل خانههاي مردم
شود. ب) براي ورود به منزل مردم نیاز به اجازهي دوستانهي قبلی است. ص: 153 ج) اگر کسی در
صفحه 48 از 110
خانه نبود، باز هم حقّ ورود به منزل مردم را ندارید. د) اگر صاحب خانه آمادگی پذیرایی از شما را نداشت یا به هر دلیل نخواست
شما را به داخل خانه راه دهد، شما بازگردید و ناراحت نشوید. این چهار مطلب اساسی، آرامش و امنیت زندگی خصوصی انسانها
از مادهي انس و به معناي اجازه گرفتن همراه با دوستی و آشنایی است؛ یعنی کسی که « تَستأنِسُوا » را تأمین میسازد. 3. واژهي
میخواهد داخل منزل کسی شود، باید کاملًا مؤدبانه و دوستانه و دور از خشونت از او اجازه بگیرد؛ یعنی از کارهاي ناهنجار
4. در این آیه برخی احکام و «1» . همچون فریاد زدن، در را محکم کوبیدن و به کار بردن عبارتهاي خشک و زننده دوري کند
قوانین الزامی ورود به منزل مردم همچون لزوم اجازه گرفتن و نیز برخی آداب دیگر بیان شده است، که واجب نیست اما نشان
. دهندهي ادب اجتماعی افراد است؛ همچون سلام کردن بر اهل خانه که نشانهي صلح و صفا و پیام آور محبت و دوستی است. 5
براي داخل شدن در خانهي خویش اجازه لازم نیست؛ چون مانعی وجود ندارد. 6. اگر به هنگام مراجعهي شما، کسی که بتواند به
شما اجازهي ورود بدهد در خانه نبود و یا اصلًا کسی در خانه نبود، حق ندارید داخل منزل مردم شوید. 7. اگر صاحب خانه به شما
جواب ردّ داد، ناراحت نشوید و بازگردید. چه بسا صاحب خانه آمادگی پذیرایی از شما را نداشته، یا لباس مناسب بر تن نداشته
باشد یا در حالتی باشد که نمیخواهد شما را ببیند. پس در این حالات اصرار نکنید و در مورد وضعیت داخلی خانه تجسّس ننمایید
8. در این آیات دو تعبیر به کار رفته است: یکی این که که خدا ناظر کارهاي شماست. ص: 154
این برنامهها براي شما بهتر است و مایهي بیداري و پاکی و رشد شماست؛ یعنی رعایت آداب معاشرت اجتماعی و شرایط مهمان
شدن، سبب خیر و نیکی و رشد و پاکی اجتماع است. 9. در حدیثی روایت شده که ابو سعید که از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله
بود، در حالی که روبهروي منزل پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاده بود، اجازهي ورود به منزل را گرفت. حضرت فرمودند: به هنگام
و در احادیث دیگري آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام اجازه گرفتن براي «1» . اجازه گرفتن روبهروي در نایستید
ورود به منزلها، در طرف راست یا چپ در قرار میگرفت و بر اهل خانه سلام میکرد و حتی در هنگام ورود به خانهي فاطمه علیها
و در احادیث دیگر از پیامبر صلی الله علیه و آله «2» .( السلام اجازه میگرفت و سلام میکرد (تا الگویی براي تمام مسلمانان باشد
10 . در برخی احادیث آمده است که به هنگام ورود «3» . روایت شده که در هنگام ورود به خانهي مادر نیز اجازه گرفتن لازم است
به خانهي دیگران سه بار اجازه بگیرید؛ بار اول براي آن که بشنوند، بار دوم براي آن که صاحب خانه خودش را آماده سازد و بار
البته در زندگی امروز ما عمل به این دستورات اسلامی آسانتر شده است؛ چون «4» . سوم براي آن که اگر نخواستند اجازه ندهند
این اجازه و اطلاع قبلی میتواند توسط تلفن، زنگ منزل و مانند آن صورت گیرد. ص: 155
آموزهها و پیامها: 1. حریم شخصی منزل افراد را محترم بشمارید. 2. آداب مهمان شدن را رعایت کنید و دوستانه اجازه بگیرید و با
سلام وارد شوید. 3. از جواب منفی صاحب خانه ناراحت نشوید و به خواست او احترام بگذارید. 4. رعایت آداب و شرایط مهمان
شدن، عامل پاکی، رشد، نیکی و بیداري شماست. *** قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي نور به آزادي رفت و آمد به
مکانهاي غیرمسکونی اشاره میکند و میفرماید: 29 . لَّیْسَ عَلَیْکمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُواْ بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَۀٍ فِیهَا مَتعٌ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا
تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ هیچ گناهی بر شما نیست که وارد خانههاي غیر مسکونی شوید که در آنها کالا (و بهرهاي) براي شماست؛ و
خدا آنچه را آشکار مینمایید، و آنچه را پنهان میدارید، میداند. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین ورود به خانههاي مردم،
بدون اجازهي قبلی، ممنوع اعلام شد و اینک در این آیه به یک مورد استثنا اشاره شده است و آن ورود به خانههاي غیرمسکونی
است. 2. مقصود از خانههاي غیرمسکونی، خانههاي خراب یا منزلهاي غیر مسکونی است، یا مکانهاي عمومی همچون
کاروانسراها و حمامها که ساکنان ثابت ندارد و یا مغازهها و انبارهاي تجاري است که اموال مردم در آن تفسیر قرآن مهر جلد
البته مانعی نیز ندارد که آیهي فوق به هر چهار معنا اشاره داشته باشد، ولی «1» . چهاردهم، ص: 156 جا به امانت گذاشته میشود
معناي سوم و چهارم نزدیکتر به نظر میرسد، چرا که معمولًا کسی اموالش را درخانههاي خراب و بدون نگهبان نمیگذارد.
صفحه 49 از 110
آموزهها و پیامها: 1. احکام اسلامی زندگی را فلج نمیسازد، بلکه موارد ضرورت و استثنا را در نظر میگیرد. 2. در صورت نیاز به
مکانهاي غیر مسکونی رفت و آمد آزادانه داشته باشید. ***
بهداشت جنسی و مقررات آن
قرآن کریم در آیهي سیام سورهي نور به ممنوعیت چشم چرانی مردان و لزوم حجاب مردان و تأثیر آن در پاکی و رشد آنان اشاره
میکند و میفرماید: 30 . قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضواْ مِنْ أَبْصرِهِمْ وَیحْفَظواْ فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَی لهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (اي پیامبر) به
که این براي آنان [پاك «. چشمهایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسی) حفظ کنند » : مردان مؤمن بگو
کنندهتر و] رشد آورتر است؛ [چرا] که خدا به آنچه با زیرکی انجام میدهند آگاه است. شأن نزول: تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
ص: 157 حکایت شده که جوانی از مسلمانان انصار مدینه، با زنی روبهرو شد (و زنان در آن زمان مقنعهي خود را پشت گوشها
قرار میدادند و طبعاً صورت و گردن و مقداري از سینهي آنان نمایان میشد.) آن جوان در حال راه رفتن به زن چشم دوخت تا
این که صورتش به دیوار خورد و در اثر چیز تیزي که در دیوار بود، صورتش شکافت و خون بر لباس و سینهاش ریخت. او ناراحت
شد و به همان صورت خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و ماجرا را نقل کرد. در این هنگام پیک وحی فرود آمد و آیهي فوق
و در آیهي بعد به زنان دستور حجاب داد). نکتهها و ) «1» را نازل کرد و به مردان مؤمن دستور داد که از چشمچرانی دوري کنند
اشارهها: 1. سورهي نور خط عفت و پاکی مؤمنان را دنبال میکند و در راستاي دور کردن جامعه از اعمال منافی عفت و سوق دادن
مردم به سوي پاکی است؛ از این رو در این آیات با چشمچرانی و ترك حجاب مبارزه میکند تا مقدمات پاکی جامعه فراهم گردد
در اصل به معناي کم کردن و کوتاه کردن است؛ یعنی این آیه به مردان مؤمن « یَغُضُّوا » و زمینهي آلودگی برطرف شود. 2. واژهي
دستور میدهد که نگاه خود را کوتاه و کم کنند اما دستور نمیدهد که چشمان خود را فرو بندند تا در راه رفتن دچار مشکل
3. کم کردن و کوتاه نمودن نگاه در برابر نامحرمان آن است که قلمرو نگاه کم شود؛ یعنی اگر انسان در حالت عادي به «2» . شوند
منطقهي گستردهاي نگاه میکند، در هنگام روبهرو شدن با زنان نامحرم، قلمرو دید خود را کم کند تا گرفتار نگاه حرام نشود؛ به
«3» . عبارت دیگر از اندام و اعضایی که دیدن آنها حرام است، نگاه خویش را برگیرد و از نگاه خود فرو کاهد و خیره نظر نکند
4. در این آیه متعلَّق نگاه حذف شده است؛ یعنی نمیگوید نگاه خود را از چه چیزي فرو ص: 158
گیرید. این مطلب دلیل بر عمومیت است؛ یعنی نگاه خود را از مشاهدهي هر چه حرام است برگیرید که شامل فرو گرفتن نگاه از
زنان نامحرم و هر صحنهي حرام است، اما با توجه به آیات قبل و بعد، روشن میشود که مقصود نگاه به زنان نامحرم است که
« فَرْج » . زمینهساز انحرافات جنسی میشود. این دیده شوخ میکشد دل به کمند خواهی که به کس دل ندهی دیده ببند (سعدي) 5
در اصل به معناي شکاف و در این جا کنایه از مواضع جنسی است؛ یعنی مردان باید مواضع جنسی بدن خود را از نگاه دیگران
بپوشانند تا سبب تحریک افراد و زمینهي آلودگی و انحراف جامعه نشود. آموزهها و پیامها: 1. چشمچرانی ممنوع است. 2. مردان
نیز حجاب خویش را رعایت کنند و مواضع جنسی خود را بپوشانند. 3. فروکاهش نگاهتان، عامل پاکی و رشد شماست. 4. با
پوشاندن مواضع جنسی خود، به پاکی و رشد جامعه کمک کنید. 5. با زیرکی سعی نکنید از این دستورات فرار کنید که خدا از
حال شما آگاه است. *** ص: 159 قرآن کریم در آیهي سی و یکم سورهي نور به ممنوعیت
چشم چرانی زنان و حدود حجاب آنان وموارد دوازدهگانهي استثناي آن اشاره کرده، میفرماید: 31 . وَقُل لِّلْمُؤْمِنتِ یَغْضُ ضْنَ مِنْ
أَبْصرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئهِنَّ
أَوْ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَآئهِنَّ أَوْ أَبْنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْونِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْونِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوتِهِنَّ أَوْ نِسَآئِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمنُهُنَّ أَوِ التبِعِینَ غَیْرِ
أُوْلِی الْإِرْبَۀِ مِنَ الرِّجَ الِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُواْ عَلَیْ عَوْرتِ النِّسَآءِ وَلَا یَضْ رِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُواْ إِلَی اللَّهِ
صفحه 50 از 110
چشمانشان را (از نگاه حرام) فروکاهند؛ و دامان (عفت) شان را حفظ » : جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ و به زنان مؤمن بگو
کنند؛ و زیورشان را آشکار ننمایند، جز آنچه را که از آنها ظاهر است؛ و باید روسريهایشان را بر گریبانهایشان (فرو) اندازند، و
زیورشان را آشکار ننمایند جز براي شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا
برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان (هم کیش) شان، یا آنچه (از کنیزان) مالک شدهاند، یا مردان
(خدمتکار) تابع (خانواده) که (از زنان) بی نیازند، یا کودکانی که بر امور جنسی زنان آگاه نشدهاند؛ و پاهایشان را (به زمین) نزنند
تا آنچه از زیورشان پنهان میدارند، معلوم گردد؛ و اي مؤمنان! همگی به سوي خدا بازگردید باشد که شما رستگار (و پیروز)
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه دو دستور اساسی به زنان میدهد که عبارتاند از: پرهیز از چشمچرانی و لزوم پوشاندن «. شوید
مواضع جنسی از نگاه دیگران. ص: 160 این دو قانون عمومی شامل مردان و زنان مؤمن میشود؛
البته در آیهي قبل این دو دستور را براي مردان واجب کرد و در این آیه براي زنان. بیان جداگانهي حکم مردان و زنان در این دو
آیه براي تأکید و نشان دادن اهمیت آن است، تا روشن شود که این قوانین مخصوص قشري خاص نیست. 2. در این آیه فرمان
حجاب خاص زنان را صادر کرده است که شامل دو دستور اساسی است. الف) زنان باید زیورهاي مخفی خود را براي نامحرمان
آشکار نسازند. ب) پوششهاي خود را بر گریبان خویش بیفکنند. 3. مفسران قرآن در مورد زیورهاي مخفی زنان اختلاف نظر
دارند: برخی این زیورها را به معناي زینت طبیعی زنان یعنی اندامهاي آنان دانستهاند. برخی دیگر به معنی محل زیورآلات زنان
همچون گوش و دست دانستهاند. و برخی دیگر از مفسران زینت را به معناي زیورآلات زنان دانستهاند، البته در حالی که بر بدن
قرار گرفتهاند و به طور طبیعی، آشکار کردن چنین زینتی همراه با آشکار ساختن اندامی است که زیور بر آن قرار گرفته است. البته
4. در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام روایت شده که مقصود از زینت مخفی زنان «1» . ظاهر آیه با تفسیر سوم سازگارتر است
البته این گونه احادیث مصادیق این زیورها را بیان میکند، ولی آیه شامل «2» . در این آیه، همان گردنبند، بازوبند و پايبند است
هرگونه زیور مخفی زنان، همچون لباسهاي زینتی میشود (که زیر چادر یا زیر لباس عادي قرار میگیرد). 5. در احادیث اهل بیت
علیهم السلام آمده است که مقصود از زیورهاي آشکار ص: 161 زنان که پوشاندن آنها لازم
و در احادیث دیگر آمده است که مقصود صورت و دو دست زن است «1» نیست، همان دستبند، انگشتر و سرمه و مانند آن است
که لازم نیست پوشانده شود). البته فقهاي شیعه در مورد استثناي این امور اختلاف نظر دارند و لازم است هر زن مکلّف در این ) «2»
به معناي پوشش است و معمولًا به چیزي گفته میشود که زنان « خُمُر » .6 «3» . موارد به فتواي مرجع تقلید خویش مراجعه کند
به معناي یقهي پیراهن است که به آن گریبان گویند و گاهی به « جُیُوب » سرخود را با آن میپوشانند (مثل مقنعه یا روسري). و
یعنی این آیه دستور میدهد که زنان روسري خود را برگریبان «4» . معناي قسمت بالاي سینه نیز که مجاور آن است، گفته میشود
خود بیفکنند تا گردن و قسمتی از سینه که معمولًا باز میماند، پوشیده شود. 7. فلسفهي حجاب در اسلام آن است که الف) حجاب
وقار و شخصیت زن را افزایش میدهد و اسلام میخواهد که زنان اینگونه باشند. ب) محیط جامعه، محیطی پاك باشد و زمینههاي
فساد و انحراف برچیده شود. ج) محیط جامعه براي مردان جوان تحریکآمیز نباشد و آنان را به تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
ص: 162 فشارهاي روانی و بیماريهاي عصبی گرفتار نسازد. د) یکی از پیامدهاي بیحجابی و بدحجابی، افزایش فحشا و اعمال
منافی عفت و پیدایش فرزندان نامشروع است؛ همان طور که در عصر ما در جوامع غیر مذهبی مشاهده میشود و حجاب یکی از
موانع این فسادهاست. یاد آوري این نکته لازم است که حجاب به معناي محرومیت زنان در انجام وظایف فردي و اجتماعی نیست و
زنان مسلمان میتوانند با حفظ حجاب خود تا مراتب عالی علمی، فرهنگی و اجرایی پیشرفت کنند. 8. در این آیه دوازده مورد
استثنا شدهاند و زنان حق دارند در برابر آنان حجاب خود را رعایت نکنند. این دوازده مورد عبارتاند از: شوهر، پدر، پدر شوهر،
پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر، زنان (هم کیش)، بردگان (کنیز)، مردان کم خرد که دنبالهرو افراد هستند و طالب
صفحه 51 از 110
زنان غیر مسلمان هستند؛ یعنی زنان « نِسائهُنّ » . مسائل شهوانی نیستند و کودکان ناتوان که از امور جنسی زنان آگاهی ندارند. 9
مسلمان در برابر زنان مسلمان دیگر حق دارند که حجاب خود را برگیرند، اما در برابر زنان غیرمسلمان نباید بیحجاب شوند؛ چرا
که آنان با وصف زنان مسلمان براي دیگران موجب فساد میشوند. به این مطلب در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز اشاره
که «2» 10 . مقصود از بردگانی که زنان مسلمان حق دارند حجاب خود را در برابر آنان برگیرند، همان کنیزان است .«1» شده است
در اعصار پیشین در جوامع وجود داشتهاند و اسلام با برنامهاي جالب، ریشهي بردهداري را از جامعهي اسلامی برکند. تفسیر قرآن
11 . مقصود از مردان دنباله رو خانواده که میل شهوانی ندارند و زنان میتوانند در برابر آنان حجاب مهر جلد چهاردهم، ص: 163
و یا پیر مردان «1» . خود را برگیرند، همان مردان کمخرد و سفیه هستند که احساس جنسی ندارند و معمولًا خدمتکار دیگران هستند
12 . در این آیه از عمو و دایی به عنوان محرم زنان یاد نشده است، شاید این به «2» . و افراد خنثی و خواجه که میل شهوانی ندارند
خاطر آن است که از پسر برادر و پسر خواهر یاد شد و با توجه به محرمیت دو جانبهي آنان روشن میشود که عمو و دایی نیز محرم
هستند. 13 . در این آیه بیان شده بود که زنان با زدن پا به زمین باعث نشوند که زینتهاي آنان آشکار شود و صداي پابند (و
خلخالها) به گوش مردان برسد و شهوت آنان تحریک شود. این نکته نهایت باریک بینی و دقت اسلام را نشان میدهد. هر چند
این مطلب یک مصداق تحریک شهوانی است، اما با الغاي خصوصیت میتوان گفت که زنان لازم است از هر گونه کار
تحریکآمیز در برابر مردان نامحرم خود داري کنند. آموزهها و پیامها: 1. زنان مؤمن با دوري از چشم چرانی و حفظ حجاب،
محیط جامعه را پاك نگاه دارند. 2. زنان با آشکار کردن زیورهاي مخفی، عامل تحریک (و فساد) جامعه نشوند. 3. زنان در برابر
دوازده گروه اجتماعی آزادند که حجاب خویش را فروگذارند. 4. راه توبه، بازگشت و رستگاري براي خطاکاران باز است. ***
ص: 164 قرآن کریم در آیهي سی و دوم سورهي نور به مردم در مورد ازدواج سفارش میکند و با
اشاره به فضل الهی در تأمین نیازهاي مادي آنان میفرماید: 32 . وَأَنکِحُواْ الأَیمَی مِنکُمْ وَالصلِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَآئِکُمْ إِن یَکُونُواْ
فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَاللَّهُ وسِعٌ عَلِیمٌ و افراد بیهمسرتان، و شایستگان از بندگانتان، و کنیزانتان را به ازدواج (یکدیگر) در
آورید؛ اگر نیازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر میسازد؛ و خدا گشایشگري داناست. نکتهها و اشارهها: 1. ازدواج
یکی از راههایی است که پاکی و سلامت جامعه را تأمین میکند و مانع آلودگیهاي جنسی میشود؛ از این رو در این سورهي که
سورهي پاکیهاست بر این مطلب تأکید شده است. یعنی اسلام نه راه رهبانیت و ترك ازدواج را پیشنهاد میکند و نه منتظر میشود
تا جوانان در اثر فشارهاي جنسی به انحراف بیفتند و سزاوار مجازات شوند، بلکه پیشنهاد میکند که آنان ازدواج کنند تا پاك
یعنی مقدمات «1» ؛ بمانند. 2. ازدواج کاري اختیاري است، اما در این آیه دستور میدهد که زن و مرد بیهمسر را ازدواج دهید
ازدواج جوانان را فراهم سازید و با کمکهاي مالی، پیدا کردن همسران مناسب و وساطت، در کار ازدواج آنان اقدام کنید. 3. در
برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که هر گام یا سخن انسان در راه ازدواج (دیگران) ثواب یک سال عبادت
دارد. ص: 165 در حدیث دیگري از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند: بهترین شفاعت
4. در این آیه اشاره شده که هر کس به خاطر «1» . آن است که انسان میان دو نفر براي کار ازدواج، واسطه شود تا به سامان برسند
ترس از فقر ازدواج نمیکند، بداند که خدا او را توانگر میسازد؛ آري عنایت الهی جلوههاي گوناگون دارد و توانگري مردان پس
از ازدواج از راههاي گوناگون حاصل میشود؛ از جمله این که: انسان مجرد معمولًا در مسائل اقتصادي احساس مسئولیت کمتري
میکند و از تمام نیرو و استعداد خود براي کار استفاده نمیکند، اما کسی که مسئولیت خانواده را به دوش میگیرد خدا به او
عشقی میدهد که تمام نیروي خود را بسیج کند و درآمد بیشتري کسب نماید. انسان ازدواج کرده داراي شخصیت اجتماعی و
مسئول حفظ آبروي خانوادهي خویش و تأمین آیندهي فرزندان میشود؛ از این رو با صرفهجویی، ابتکار و تلاش بیشتر در مدت
مردم به انسان ازدواج کرده، اعتماد بیشتري میکنند و او را در مورد کارهاي حساس استخدام «2» . کوتاهی بر فقر غلبه میکند
صفحه 52 از 110
میکنند و همهي خویشان و دوستان به او کمک میکنند تا بتواند هزینهي زندگی خود را تأمین کند و همهي اینها با لطف و
عنایت الهی است. 5. در احادیث روایت شده که شخصی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و از تهیدستی شکایت کرد.
و در حدیث دیگري از امام «. و او ازدواج کرد و گشایشی در کارش پیدا شد «. ازواج کن » : پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود
و در حدیث «1» . صادق علیه السلام روایت شده که ص: 166 روزي به همراه زن و فرزند است
دیگري از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: کسی که ازدواج را از ترس فقر ترك کند، گمان بد به خدا برده
البته باید توجه داشت که گاهی «2» . است؛ زیرا خداي متعال میفرماید: اگر آنان فقیر باشند خدا از فضل خود بینیازشان میسازد
تشریفات بیمورد و خرافات اجتماعی با تحمیل هزینههاي سنگین در کار ازدواج مانع پیشرفت افراد میشود. این ربطی به دین ندارد
و مانعی است که باید خردمندان و رهبران جامعه آن را از پیش پاي جوانان بردارند. 6. مقصود از صالح بودن غلامان و کنیزان، یا
البته مانعی «3» ؛ صلاحیت آنان براي ازدواج است و یا صلاحیت اخلاقی و اعتقادي و یا مسئولیتپذیري آنها در مورد همسر خویش
ندارد که هر سه معنا مقصود آیه باشد. آموزهها و پیامها: 1. ازدواج، مطلوب خدا و زمینهساز توانگري است. 2. در مورد ازدواج
اطرافیان خود تلاش کنید (تا جامعهاي پاك داشته باشید). 3. جوانان از ترس فقر ازدواج را به تأخیر نیندازند. 4. جوانان به فضل و
بخشش الهی امیدوار باشند (و ازدواج کنند) که خدا آنان را توانگر میسازد. *** ص: 167
2. دوستی و محبت زن و شوهر، هدیهاي .( ازدواج الف) فواید ازدواج: 1. ازدواج و همسر مایهي آرامش زندگی است (روم، 21
هر کس براي خدا ازدواج کند و یا براي خدا زمینهي » .4 .( 3. ازدواج زمینهساز فقرزدایی است (نور، 32 .( الهی است (روم، 21
هر گاه » .5 «1» .( ازدواج دیگران را فراهم کند، سزاوار ولایت (و سرپرستی و دوستی) خداست (رسول اکرم صلی الله علیه و آله
«. بندهاي ازدواج کند نصف دین او کامل شده، پس در مورد نصف دیگر پارسایی پیشه سازد و خود را از (عذاب) خدا حفظ کند
پیامبر ) «. هر کس از ترس عیال واري (و فقر) ازدواج نکند از ما نیست » . ب) ترك ازدواج: 1 «2» .( (رسول اکرم صلی الله علیه و آله
بدترین شما افراد مجرد هستند، دو رکعت نماز از افراد متأهل از هفتاد رکعت نماز غیرمتأهل بهتر » .2 «3» .( اکرم صلی الله علیه و آله
هر کس » . ص: 168 ج) با چه کسانی ازدواج کنیم: 1 «4» .( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. است
با زنی فقط براي زیباییاش ازدواج کند، آنچه را میخواهد در او نمییابد و هر کس با زنی براي ثروتش ازدواج کند، خدا او را به
زیبایی زن را بر » .2 .«1» ( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) .«( وي واگذار میکند، پس بر شما باد که با زن دیندار (ازدواج کنید
هنگامی که خواستگاري دیندار و امانتدار آمد، به او زن » .3 .«2» ( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. دینداري او ترجیح نده
اگر خواستگاري آمد که دین و اخلاق پسندیده دارد به او زن بدهید و فقر او » .4 .«3» ( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. بدهید
دختر خود را به ازدواج فرد پارسا و با تقوا درآورید که اگر او را دوست دارد اکرامش » .5 .«4» ( امام رضا علیه السلام ) «. مانع نشود
نتیجهگیري: در مجموع، مهمترین صفات .«5» ( امام حسین علیه السلام ) «. میکند و اگر دوستش ندارد، به او ستم نمیکند
خواستگار مرد: دینداري، امانتداري، اخلاق نیکو و تقواست و مهمترین صفت زن، دینداري است. د) با چه کسانی ازدواج
.«7» ( 2. با افراد بد اخلاق ازدواج نکنید (امام رضا علیه السلام .«6» ( امام رضا علیه السلام ) «. با شرابخوار ازدواج نکنید » . نکنیم: 1
3. با زنان زیبایی که در خانوادهي بدي رشد کردهاند ازدواج نکنید (پیامبر اکرم صلی الله ص: 169
ازدواج را علنی » . ه) چگونه ازدواج کنیم: 1 .«2» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. با افراد احمق ازدواج نکنید » .4 «1» .( علیه و آله
ازدواج را اعلام کنید و ظاهر نمایید ولی خطبهي » .2 .«3» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. و (مجلس را) در مساجد برگزار کنید
تذکر: شاید مخفی بودن عقد به خاطر آن باشد که از دخالت .«4» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. عقد را مخفی برگزار کنید
اطرافیان و بیگانگان در امان بماند و به خوبی انجام شود، ولی اعلام ازدواج به خاطر دوري از تهمت و شاديآفرینی آن است.
ص: 170 قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي نور خواستار عفّت افراد مجرد و کمک به آزادي
صفحه 53 از 110
منظم بردگان و جلوگیري از بهرهکشی جنسی از کنیزان میشود و میفرماید: 33 . وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَایَجِدُونَ نِکَاحاً حَتَّی یُغْنِیهُمُ اللَّهُ
مِن فَضْ لِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتبَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ فَکَ اتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَءَاتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي ءَاتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُواْ
فَتَیتِکُمْ عَلَی الْبِغَآءِ إِنْ أَرَدْنَ تحَصُّناً لِّتَبْتَغُواْ عَرَضَ الحَیَوةِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ و کسانی که
(وسایل) ازدواج نمییابند، باید خویشتنداري کنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد. و از میان آنچه (از بردگان) مالک
شدهاید، کسانی که خواستار (قرارداد آزادي:) مُکاتبه هستند، پس با آنان (قرارداد) مُکاتبه ببندید، اگر در (آزادي) ایشان نیکی
میدانید؛ و از مال خدا که به شما داده، به آنان بدهید. و کنیزان جوانسال خود را اگر پاکدامنی را میخواهند، بر تجاوزکاري (:
زنا) به اکراه وامَدارید، تا (کالاي) ناپایدار زندگی پست (دنیا) را بجویید؛ و هر کس آنان را (بر این کار) به اکراه وادار کند (و
پشیمان شود،) پس بعد از اکراه آنان خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. شأن نزول: حکایت شده که عبد اللَّه بن ابیّ که از
منافقان سرشناس مدینه بود، شش کنیز داشت و از طریق خودفروشیِ آنان کسب در آمد میکرد. هنگامی که آیات (سورهي نور)
در مورد مبارزه با اعمال منافی عفت نازل شد، کنیزان او خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و شکایت کردند. آیهي فوق
ص: 171 نکتهها و «1» . بدین مناسبت فرود آمد و بهرهکشی جنسی از کنیزان را ممنوع ساخت
اشارهها: 1. در این آیه به جوانان و افراد بدون همسر سفارش شده که اگر مجبور شدند مدتی را بدون همسر بگذارنند، پاكدامنی
پیشه کنند و این دوران بحرانی و آزمایش الهی را با پاکی پشت سر بگذارند و خود را آلوده نسازند و معذور نپندارند. 2. در این
به کار رفته است؛ یعنی جوانان و افراد بدون همسر نخست به دنبال وسایل ازدواج و همسر بروند و اگر نیافتند، « لا یَجِدُون » آیه تعبیر
صبر و عفت پیشه سازند؛ پس اول جست و جو و تلاش لازم است، سپس صبر و عفت تا فضل و بخشش الهی فرا رسد. 3. در این
آیه بار دیگر اسلام راه مُکاتبه را براي آزادي بردگان پیشنهاد میکند. آري؛ اسلام طی یک برنامهي منظم و از راههاي مختلف برده
داري را در کشورهاي اسلامی ریشه کن ساخت، در حالی که قانون ممنوعیت بردهداري در غرب پس از جنگها و خونریزيها و
نوعی قرارداد است که میان عبد و مولی نوشته میشود و بر اساس آن بردگان موظف « مُکاتبه » . مبارزات فراوان تصویب شد. 4
میشوند که از طریق کسب و کار، هزینهي آزادي خود را تهیه کنند و به صورت اقساط به مالک خویش بپردازند، به شرط آن که
مجموع اقساط از قیمت عبد زیادتر نباشد. و اگر به عللی آن برده نتوانست اقساط خود را بپردازد، اقساط او از بیت المال و سهم
این قرارداد عقد لازم است و هیچ یک از طرفین حقّ فسخ آن را ندارند. 5. قرآن کریم دستور میدهد «1» . زکات پرداخت میشود
بردگان آزاد شوند، تا این آزادي مرحله به مرحله حاصل شود و مالک زیان نبیند و بردگان نیز به تفسیر قرآن مهر « مُکاتبه » که با
. جلد چهاردهم، ص: 172 نیروهاي کار آمد اجتماع تبدیل شوند، تا در آینده بتوانند زندگی شخصی خویش را اداره کنند. 6
هنگامی عقد مکاتبه با بردگان ببندید که متوجه شوید آنان رشد و صلاحیت کافی براي انجام آن را دارند و میتوانند زندگی
مستقل و آبرومندانهاي در اجتماع داشته باشند و اگر سربار جامعه میشوند، آزادي آنان را به وقت دیگري موکول کنید. 7. به
بردگان آزاد شده کمک مالی کنید؛ یعنی سهمی از زکات را به آنان بدهید یا مالک بخشی از اقساط او را ببخشد و یا در آغاز
سرمایهاي مختصر به او بدهید تا بتواند کار کند و اقساط خود را بپردازد. 8. در این آیه بهره کشی جنسی از کنیزان ممنوع شده
است و این نشان میدهد که جامعهي جاهلی عرب تا چه اندازه گرفتار انحطاط اخلاقی و فساد شده بود. ولی عجیبتر آن است که
در قرن حاضر نیز میلیونها زن در دنیا مورد سوء استفاده قرار میگیرند و تجارت زنان بدکار یکی از پرسودترین تجارتهاي جهان
به شمار میآید؛ یعنی بردگی نوینی جانشین بردگی قدیم شده است. آري؛ قرآن کریم با بهره کشی جنسی از زنان مخالفت میکند
اگر کنیزان میخواهند پاك باشند، آنان را به » : و حتی این کار را در مورد کنیزان مجاز نمیشمرد. 9. در این آیه بیان شده که
مفهوم این جمله آن نیست که اگر کنیزان مایل به این کار بودند، مانعی ندارد، بلکه این جمله براي «. کارهاي منافی عفت وا مدارید
تحریک غیرت صاحبان کنیزان است که اگر کنیزان مایل به آلودگی نیستند شما چگونه میل به آن دارید. و گرنه اکراه در صورت
صفحه 54 از 110
تمایل یا عدم تمایل کنیزان صادق است و در هر ص: 173 حال خودفروشی و اکراه بر آن گناه
آموزهها و پیامها: 1. جوانان و افراد بیهمسر تلاش، عفّت و صبر پیشه کنند تا خدا برایشان وسیلهي ازدواج فراهم «1» . بزرگی است
. سازد. 2. اسلام خواهان آزادي منظم بردگان بوده و براي این کار برنامه داشته است. 3. بهره کشی جنسی از کنیزان ممنوع است. 4
اسلام حامی بردگان است و به مسلمانان دستور میدهد که قرارداد آزادي آنان را ببندید، وسایل ازدواجشان را فراهم سازید و آنان
را به خود فروشی وامدارید. *** قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي نور به محتواي غنی قرآن اشاره میکند و میفرماید:
34 . وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَیْکُمْ ءَایتٍ مُّبَیِّنتٍ وَمَثَلًا مِّنَ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکمْ وَمَوْعِظۀً لِّلْمُتَّقِینَ و بیقین به سوي شما آیاتی روشنگر، و داستان
کسانی که پیش از شما در گذشتند، و پندي براي پارسایان (خود نگهدار)، فرو فرستادیم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به
محتواي قرآن اشاره کرده و سه دسته از مطالب آن را ص: 174 گوشزد نموده است: الف) بیان
آیات روشنگر که حقایق هستی و راه هدایت را روشن میکند. ب) اخبار و سرگذشت اقوام پیشین، که درسهاي آموزندهاي در
پیروزيها وشکستهاي آنان وجود دارد. ج) موعظه، پند و اندرزهاي قرآن براي پارسایان، که براي همهي بشریت مفید است، اما
انسانهاي با تقوا بهرهي بیشتري از آنها میبرند و هدایت میشوند. 2. این آیه نوعی جمع بندي نسبت به مطالب سورهي نور تا
آیهي سی و سوم نیز به شمار میآید؛ چرا که قوانین پاکی جامعه که در آیات پیشین بیان شد، آیاتی روشنگر بود و مطالعهي
ماجراي افک و دروغ بزرگ، میتواند براي هر نسل و عصري پندآموز باشد. آموزهها و پیامها: 1. آیات قرآن روشنگر و
داستانهاي آن آموزنده و داراي اندرزهاي مفید است (پس در زندگی خویش از آنها استفاده کنید). 2. پارسا شوید تا از پندهاي
قرآن (بهتر) استفاده کنید. ***
آیه نور
قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي نور با مثالی زیبا، نور خدا را توضیح میدهد و میفرماید: 35 . اللَّهُ نُورُ السَّموتِ وَالْأَرْضِ
مَثَلُ نُورِهِ کَمِشکَوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصبَاحُ فِی زُجَاجَۀٍ الزُّجَاجَۀُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّيٌّ یُوقَدُ مِن شجَرَةٍ مُّبرَکَۀٍ زَیْتُونَۀٍ لَا شَرْقِیَّۀٍ وَلَا غَرْبِیَّۀٍ یَکادُ
زَیْتُهَا یُضِ یءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَ سْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَآءُ وَیَضرِبُ اللَّهُ الْأَمْثلَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ خدا نورِ
آسمانها و زمین است؛ مثال نور او همانند چراغدانی است که در آن چراغی باشد، که [آن چراغ در بلوري است- [آن بلور چنانکه
گویی سیارهاي درخشان است- (و این چراغ با روغنی) از درخت خجسته زیتونی که نه شرقی و نه غربی است، افروخته میشود؛
نزدیک است روغنش روشنی بخشد، و گر چه هیچ آتشی بدان نرسیده باشد. (این) نوري است بر فراز نور، خدا هر کس را بخواهد
(و شایسته بداند) به نور خود راهنمایی میکند؛ و خدا براي مردم مَثلها میزند و خدا به هر چیزي داناست. تفسیر قرآن مهر جلد
چیزي که در ذات خود آشکار است و ظاهر کنندهي » : چهاردهم، ص: 175 نکتهها و اشارهها: 1. نور را اینگونه تعریف کردهاند
2. نور داراي ویژگیهاي خاصی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: نور زیبا و سرچشمهي زیباییهاست، «. دیگر چیزهاست
وسیلهي مشاهدهي موجودات است، پرورش دهندهي گیاهان و گلهاست، پیدایش «1» ، بالاترین سرعت حرکت از آن نور است
رنگ نتیجهي تابش نور است، انرژهاي موجود در محیط زمین غالباً از نور سرچشمه میگیرند، نابود کنندهي میکربهاست،
هدایتگر مسافران و گمشدگان است و ... 3. در قرآن کریم به چند چیز نور گفته شده است که عبارتاند از: الف) خدا نور است
د) هدایت الهی .«3» ج) خود قرآن نوري از جانب خداست «2» . همان طور که در آیهي فوق آمده است. ب) ایمان به خدا نور است
از احادیث نیز استفاده .«6» و) شخص پیامبر صلی الله علیه و آله چراغی نور بخش است .«5» ه) آیین اسلام نور است .«4» نور است
4. مقصود از نور بودن خدا هدایتگري یا روشنگري یا زینتبخشی «7» . میشود که امامان معصوم علیهم السلام و علم نور هستند
خدا به ص: 176 جهان است؛ یعنی خدا نور است و هر موجودي به هر اندازه که با او ارتباط دارد
صفحه 55 از 110
از نورانیّت برخوردار میشود و از این روست که ایمان، قرآن، اسلام، پیامبر، امامان و علم نور هستند؛ چون همه در ارتباط با او و
سبب آشنایی مردم با نور خدا میشوند. آري؛ این ویژگی نور است که به همه چیز جان تازه و حرکت و پرورش میدهد و به سر
منزل مقصود هدایت میکند و موانع را از سرراهشان برمیدارد. 5. در برخی احادیث از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است که
البته هدایتگري یکی از خواص نور الهی است، اما «1» . مقصود از نور بودن خدا، هدایتگري او براي اهل آسمانها و اهل زمین است
به معناي محفظهاي براي « مِشکاة » . منحصر در آن نیست و هر کدام از تفسیرهاي نور خدا، به یکی از ابعاد این نور اشاره دارد. 6
چراغ است که آن را در برابر باد و طوفان حفظ میکند و غالباً در دیوار ایجاد میشده تا نور چراغ را متمرکز ساخته، منعکس نماید.
در اصل به معناي سنگ شفاف است و از آن جا که شیشه از سنگ ساخته میشود و شفاف است به آن نیز گفته « زُجاجَ ۀ » و
میشود. در این جا مقصود حبابی است که بر روي چراغ میگذارند تا شعله را محافظت و گردش هوا را تنظیم نماید و بر نور چراغ
به معناي خود چراغ است. 7. درخت زیتون درختی پربرکت است که روغن آن یکی از بهترین روغنها براي « مصباح » بیفزاید و
اشتعال است؛ به ویژه که اگر درخت وسط باغ باشد و در طرف شرق و غرب باغ و کنار دیوارها نباشد و نور آفتاب به همه جاي
8. نور خدا درخت بتابد و برخی قسمتهاي آن نارس نگردد و روغنش ناصاف نشود. ص: 177
که به صورت شعلههاي ایمان در مصباح قلب مؤمن آشکار میشود و حباب قلب او ایمان را در درون خود تنظیم میکند و مشکاة
سینهي او، که همان مجموعهي شخصیت مؤمن است، ایمانش را از گزند حوادث حفظ میکند. درخت مبارك وحی الهی که
عصارهي آن قرآن است، ایمان مؤمنان را شعله ور و پربار میسازد و وجود مؤمنان را روشن مینماید و هنگامی که با دلایل عقلی
البته وقتی این نور الهی در قلب روشن میشود که قلب انسان با خودسازي و اخلاق آماده «1» . همراه میشود نور علی نور میشود
شود و نور وحی از آلودگی گرایشهاي انحرافی شرقی و غربی بر کنار بماند. 9. در احادیث اهل بیت علیهم السلام مشکاة را به
نور علم پیامبر صلی الله علیه و آله و زُجاجه را به سینه علی و نور علی نور را به امام معصوم که با نور علم تأیید میشود و درخت
مبارك را به ابراهیم خلیل که ریشه است و لا شرقیه ولا غربیه را به نفی گرایشهاي یهود و مسیحیت تفسیر کردهاند. در این
آموزهها و پیامها: «2» . احادیث مصداقهاي کامل این آیه بیان شده است اما این بدان معنا نیست که آیه منحصر به این موارد است
1. جهان از خدا روشن است. 2. نور الهی چند لایه است. 3. به دنبال نور الهی باشید که هدایت به سوي نور الهی، به دست
خداست. *** ص: 178 قرآن کریم در آیات سی و ششم تا سی و هشتم سورهي نور به خانههاي
38 . فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ - نور و ویژگیهاي آنها و مردان الهی که در آن جا هستند و پاداشهاي آنان اشاره میکند و میفرماید: 36
أَن تُرْفَعَ وَیُذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ* رِجَالٌ لَّاتُلْهِیهِمْ تِجرَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَوةِ وَإِیتَآءِ الزَّکَوةِ یَخَافُونَ
یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبَ وَالَأبْصرُ* لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُواْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضلِهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیرِ حِسَابٍ (این چراغ) در
خانههایی است که خدا رخصت داده که بر افراشته شود، و نامش در آن جا یاد شود؛ و او را در آنجا با مدادان و عصرگاهان [و
شب هنگام تسبیح میگویند،* مردانی که هیچ داد و ستد و هیچ معاملهاي آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت [مالیات
زکات (غافل و) سرگرمشان نمیسازد؛ (و) از روزي میترسند که در آن، دلها و چشمها دگرگون میشود.* تا خدا آنان را بر طبق
بهترین چیزي که انجام دادند، پاداش دهد، و از بخشش خود بر آنان بیفزاید؛ و خدا به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) بی شمار
[و بدون محاسبه روزي میدهد. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به خانههاي نور اشاره شده است که چراغ نور الهی در آن جا
روشن گردیده و مردانی الهی به پاسداري آن مشغولاند و گمشدگان، راه خویش را در پرتو نور این خانهها مییابند و هدایت
میشوند. 2. مقصود از خانههاي نور در این آیات، همان مساجد، خانههاي پیامبران، امامان و اولیاي الهی است که به فرمان خدا
استحکام یافته و مرکز یاد خدا و بیان حقایق دینی است و در آن جا مردانی الهی صبحگاهان و عصرگاهان به یاد خدا هستند. 3. در
برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و امام باقر علیه السلام روایت شده که مقصود ص: 179
صفحه 56 از 110
البته اینگونه احادیث مصداقهاي روشن و کامل خانههاي «. از این خانهها، همان منزلهاي پیامبران و خانهي علی علیه السلام است
نور را بیان میکنند، ولی منحصر به آنها نیست. 4. در این آیات اشاره شده که مردان الهی به تجارت و معامله میپردازند، اما این
امور مادي آنان را از معنویت و یاد خدا و انجام وظایف دینی همچون نماز و زکات بازنمیدارد. یعنی لازم نیست انسان به کلی از
تجارت و مادیات دور شود بلکه نباید مادیات هدف شود و او را از یاد خدا دور سازد. 5. شاید مقصود از تجارت همان داد و
6. در احادیث روایت شده که مقصود این آیه تاجرانی هستند «2» . همان معاملههاي گذرا « بیع » ستدهاي مستمر است و مقصود از
هر که آمد بَرِ «3» . که تجارت و معامله، آنان را از یاد خدا غافل نمیسازد و هنگامی که وقت نماز میشود، حق آن را ادا میکنند
خداي قبول نکند هیچش از خدا مشغول یونس اندر دهان ماهی شد همچنان مونس الهی شد (سعدي) 7. در این آیه با به کار بردن
اشاره شده که مردان الهی همواره از روز رستاخیز و دادگاه عدل بیمناكاند و همین سبب میشود که « یَخَ افُون » فعل مضارع
مسئولیتهاي خویش را در دنیا به خوبی انجام دهند. 8. راه و رسم بندگان عاشق خدا را شروع کنید: تفسیر قرآن مهر جلد
چهاردهم، ص: 180 امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسد: حبیبا! لختی از خوابگران برخیز و راه و رسم عاشقان درگاه را
برگیر و دست و رویی از این عالم ظلمت و کدورت و شیطانیّت شستشو کن و پا به کوي دوستان نِه بلکه به سوي کوي دوست
9. خدا اعمال نیک مردان الهی و یا هر کار آنان را بر اساس معیار بهترین عملشان و یا تا دهها برابر پاداش میدهد. «1» . حرکتی کن
آموزهها و پیامها: 1. در زمین، خانههاي نور وجود دارد (پس براي «3» . آري؛ این امور از فضل و بخشش الهی دور نیست «2»
بهرهمندي از نور الهی بدانجا بروید). 2. بازيِ تجارت، مردان الهی را سرگرم نمیسازد و از یاد حق باز نمیدارد. 3. خانههاي نور،
مورد عنایت الهی و محل یاد خدا و جایگاه مردان الهی است. 4. اگر مردي الهی باشید و به وظایف خود عمل کنید، بهترین
پاداشها را نزد خدا دارید. *** ص: 181
مثال هاي زیبا
قرآن کریم در آیات سی و نهم و چهلم سورهي نور با مثالهاي جالب، وضعیت کافران تاریکدل و اعمال سراب گونهي آنان را به
تصویر میکشد و میفرماید: 39 و 40 . وَالَّذِینَ کفَرُواْ أَعْملُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَۀٍ یحْسَ بُهُ الظمْئَانُ مَآءً حَتَّی إِذَا جَآءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَوَجَدَ
اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَ ابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ* أَوْ کَظُلُمتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمتٌ بَعْضُ هَا فَوْقَ
بَعْضٍ إِذَآ أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَن لَّمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ و کسانی که کفر ورزیدند، کارهایشان همچون سرابی در
زمینهاي صاف (و گسترده) است، که [انسان تشنه آن را آب میپندارد؛ تا هنگامی که به سراغ آن میآید آن را چیزي نمییابد، و
خدا را نزد آن مییابد و حساب او را به طور کامل میدهد؛ و خدا حسابرسی سریع است.* یا (کارهاي کافران) همچون
تاریکیهایی در دریاي ژرف پهناوري است، که موج آن را میپوشاند، [و] بر فراز آن موج [دیگري است [و] بر فراز آن ابرهایی
است؛ (اینها) تاریکیهایی است که برخی آنها بر فراز برخی [دیگر] است، هرگاه دستش را خارج کند نزدیک است که آن را
نبیند! و کسی که خدا نوري برایش قرار نداده، هیچ نوري براي او نیست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات حالات کافر به تصویر
کشیده شده است. نخست اعمال آنان به نور کاذبی تشبیه شده که همچون سرابی در بیابان خشک و سوزان است. سرابی که عطش
تشنهکامان را فرو نمینشاند، بلکه هرگاه به سراغ آن روند گرفتار حساب و دادگاه عدل الهی میشوند. باطن اعمال این کافران نیز
تاریک و هراسانگیز است به طوري که در آن ص: 182 ظلمتها حتی خودش را نمیتواند ببیند.
. دور افتاده و در حجاب جهل و خودخواهی گرفتار شده است. 2 « اللَّه » او در تاریکی مطلق جهل تنها است؛ چرا که از منبع نور یعنی
در اصل به معناي سراشیبی یا راه رفتن در سراشیبی است و از این رو به درخشش کاذبی که از دور در بیابانها و « سراب »
سراشیبیها نمایان میشود سراب گفته میشود. در آن جا از دور به نظر میرسد که آبی وجود دارد، در حالی که جز انعکاس نور
صفحه 57 از 110
و کویرمانند است و غالباً سراب در آن «2» به معناي زمین گستردهاي است که آب و گیاه ندارد « قِیعَۀ » .3 «1» . خورشید چیزي نیست
جا به چشم میخورد؛ یعنی کافران در کویر بی آب و علف قرار دارند اما میپندارند که در آن جا آبی وجود دارد. 4. در این
آیات تاریکی زندگی و اعمال کافران به خوبی به تصویر کشیده شده است. دریاي خروشان تاریک با امواجی ظلمتزا، همراه با
ابري تیره که بر آن سایه افکنده باشد، سه تاریکی ایجاد میکند که هیچ چیز و هیچ کس در آن دیده نمیشود و حتی انسان دست
خود را نمیتواند ببیند. آري؛ کافران در این تاریکیها گرفتار شدهاند، چرا که از نور ایمان بیبهرهاند، در حالی که مؤمنان در نور
علی نور هستند چرا که از نور خدا بهره میبرند. 5. مفسران بر آناند که ظلمتهاي سه گانهاي که کافران در آن گرفتار شده
عبارتاند از: ظلمت اعتقادات غلط و ظلمت گفتار و کردار نادرست، یا ظلمت سه لایهي جهل که به صورت مضاعف و مرکب در
آمده است و یا ظلمت حاکم بر چشم و گوش و دل آنهاست که حقایق را درك نمیکنند. ص:
آموزهها و پیامها: 1. اگر از نور خدا بیبهره شوید، زندگی تاریکی «1» . 183 البته این تفسیرهاي سه گانه با هم منافاتی ندارند
خواهید داشت. 2. افراد بیایمان به دنبال سراب هستند. 3. افراد بی ایمان در ظلمتهاي چند لایه گرفتار میشوند، که حتی خود را
گم میکنند. *** قرآن کریم در آیات چهل و یکم و چهل و دوم سورهي نور به نشانههاي خدا در تسبیح و دعاي ساکنان جهان و
پرندگان در حال پرواز و مقصد نهایی موجودات اشاره میکند و میفرماید: 41 و 42 . أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّموتِ
وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صفتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَ لَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمُ بِمَ ا یَفْعَلُونَ* وَللَّهِ مُلْکُ السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَی اللَّهِ الْمَصِ یرُ آیا نظر
نکردهاي که هر کس در آسمانها و زمین است، و پرندگان بال گشاده تسبیح خدا میگویند؟! بیقین همه نماز خود و تسبیح
خویش را میدانند؛ و خدا به آنچه انجام میدهند داناست.* و فرمانروایی آسمانها و زمین تنها از آنِ خداست؛ و فرجام (تمامی
موجودات) فقط به سوي خداست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به دلایل و شواهد خداشناسی اشاره شده است، تا انسانها را با
.2 نور الهی و نشانههاي او در پهنهي آسمان و زمین و در پرواز پرندگان آشنا سازد. ص: 184
آیا ندیدي و یا آیا اطلاع نیافتی) دو تفسیر دارند: الف) منظور آیه آن است که پیامبر صلی الله علیه ) « الَمْ تَرَ » مفسران در مورد تعبیر
و آله در مرحلهي مشاهدهي عینی تسبیح موجودات قرار دارد؛ از این رو به او خطاب میشود که آیا تسبیح موجودات را ندیدي.
ب) بگوییم، هر چند مخاطب آیه شخص پیامبر صلی الله علیه و آله است اما مقصود آیه عموم مردم هستند و از آن جا که عموم
مردم به وسیلهي شهود عقلی و علمی تسبیح موجودات را درك میکنند نه با شهود عینی، این جمله به معناي آن است که آیا از
3. مفسران دو معنا براي تسبیح و دعاي عمومی موجودات آسمان و زمین و پرندگان بیان «1» . تسبیح موجودات اطلاع نیافتید
کردهاند: الف) تمام ذرات جهان داراي نوعی درك و شعور هستند و در عالم خود تسبیح و دعاي حق میگویند. ب) مقصود زبان
یعنی با وجود «2» ؛ حال موجودات جهان است که با زبان بیزبانی، بر قدرت، عظمت، علم و حکمت موجودات شهادت میدهند
شگفتانگیز خود، از طرفی صفات برجستهي خدا را به نمایش میگذارند و از طرف دیگر با نقص و نیاز خود از او درخواست و
دعا میکنند. البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد. 4. در این آیه از میان موجودات زمین، به تسبیح و دعاي پرندگان
اشاره شده است؛ چرا که پرندگان در حالتی که بالهاي خود را در پهنهي آسمان گستردهاند و سبکبال بر امواج هوا میلغزند و به
5. موجودات و هر سو میروند، شگفتانگیزترین آیات الهی را به نمایش میگذارند. ص: 185
.6 «1» . پرندگان از تسبیح و دعاي خود آگاهاند؛ یعنی هر کدام نظام ویژهاي دارند که به نوعی گویاي عظمت پروردگار است
در اصل به معناي دعاست، سپس به معناي نماز به کار رفته است؛ چرا که نماز هم مشتمل بر دعا بلکه نوعی دعا و « صلوة »
درخواست نیاز از خداست. جمعی از مفسران قرآن برآناند که مقصود از صلوة در این آیه، همان معناي لغوي آن، یعنی دعاست؛
بدین معنا که موجودات و پرندگان با زبان حال یا با زبان قال از خدا درخواست فیض میکنند. 7. خالقیت خدا دلیل بر مالکیت «2»
او بر جهان هستی است و مالکیت او دلیل بر آن است که همه چیز به سوي او برمیگردد و حساب همهي افراد با اوست. آموزهها و
صفحه 58 از 110
پیامها: 1. از راه مطالعه در حالات موجودات آسمان و زمین و پرندگان خداشناس شوید. 2. از راه دقت در مالکیت هدف و مقصد
جهان، خداشناس شوید. 3. با دقت به موجودات بنگرید تا ستایش و نیایش آنان را ببینید. *** ص:
186
نشانه هاي خدا
قرآن کریم در آیهي چهل و سوم سورهي نور به نشانههاي خدا در ترکیب ابرها، پیدایش کوههاي یخی و باران و تگرگ اشاره
میکند و میفرماید: 43 . أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثمَّ یَجْعَلُهُ رُکَاماً فَترَي الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِللِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَآءِ مِن
جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِ یبُ بِهِ مَن یَشَآءُ وَیَصْ رِفُهُ عَن مَّن یَشَآءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصرِ آیا نظر نکردهاي که خدا ابرهایی را به
حرکت در میآورد، سپس میان آن (ها) پیوند میدهد، آنگاه آن را متراکم میسازد؟! و باران را میبینی که از میان آن (ها) خارج
میشود؛ و از آسمان، از کوههاي (ابر) که در آن است تگرگی فرو میفرستد، و هر کس را بخواهد بدان [زیان میرساند، و از هر
. کس بخواهد آن [زیان را بر میگرداند؛ نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها)، چشمها را (از بین) ببرد! نکتهها و اشارهها: 1
یکی دیگر از نشانههاي توحید، قدرت و حکمت الهی است. این آیات انسان را به مطالعهي طبیعت فرا میخواند که ببیند چگونه
ابرها شکل میگیرند و باران و تگرگ نازل میشوند و حکمتهاي الهی در این رابطه چیست، که همهي اینها نشانههاي پندآموز
الهی است. 2. خدا ابرها را به آرامی میراند. قطعههاي ابر که از هر گوشهي دریا بر میخیزد، آرام آرام به سوي هم رانده میشوند،
3. گاهی باران به صورت تگرگ فرود «1» . با دست قدرت الهی به هم پیوند میخورند و متراکم میگردند و منشأ باران میشوند
میآید. گاهی تگرگ براي برخی افراد و مناطق، زیانبار و حتی کشنده است، ولی لطف خدا این خطرها را از برخی افراد و مناطق
4. ابرهاي حامل ذرات آب، دفع میکند. آري؛ این نیز یکی از نشانههاي حکمت اوست. ص: 187
گاهی عامل مولد نیروي برق میشوند و آتشی از آن بیرون میجهد که برقش چشمها را خیره میسازد. آري؛ این نیز یکی از
ست، ولی در این جا مقصود یا تودههاي عظیم ابر است که همچون « کوهها » در اصل به معناي « جِبال » . نشانههاي قدرت اوست. 5
کوهی بزرگ است و یا معناي کنایی آن؛ یعنی همان طور که میگوییم فلان شخص کوهی از علم است در این جا هم میگوییم
کوهی از ابر آمد. و یا مقصود ابرهاي حامل تگرگ است که دانههاي یخ در میان آنها به وجود میآید و تودههاي ابر همچون
که این مطلب از نظر علوم هواشناسی قابل توجه است. آموزهها و «1» کوههاي مرتفع یخی میشود. سپس تگرگها فرود میآیند
پیامها: 1. با مطالعه درباره تشکیل ابرها و نزول باران و تگرگ، خدا را بشناسید. 2. در محل نزول تگرگها دقت کنید و حکمت
خدا را دریابید. 3. در مورد کوههاي یخی و برق ابرها مطالعه کنید تا خداشناس شوید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم
سورهي نور به یکی دیگر از نشانههاي عبرتآموز خدا در طبیعت اشاره میکند و میفرماید: 44 . یُقَلِّبُ اللَّهُ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذلِکَ
لَعِبرَةً لِّاوْلِی الْأَبْصرِ خدا شب و روز را دگرگون میسازد؛ یقیناً در این (دگرگونی) براي صاحبان بینش عبرتی است. تفسیر قرآن مهر
جلد چهاردهم، ص: 188 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از دگرگونی شب و روز، یا رفت و آمد شب و روز، یا کوتاه و بلند شدن
البته این معانی با «1» . تدریجی آنها که موجب پیدایش فصول میشود و یا دگرگونیهایی از قبیل گرما، سرما و حوادث دیگر است
همدیگر منافاتی ندارند و ممکن است همهي این معانی مقصود آیه باشند. 2. دگرگونی و تغییرات شبانه روز، براي انسانها و
. موجودات زنده، جنبهي حیاتی دارد و خستگی اعصاب انسان را بر طرف میسازد و عامل رشد موجودات زنده میشود. 3
نشانههاي خدا براي انسانهاي صاحب بصیرت، عبرتآموز است؛ یعنی ممکن است برخی افراد نشانههاي الهی را در صحنهي
طبیعت ببینند، اما درس عبرت نگیرند، چرا که چشم بصیر براي درك حقایق ندارند. آموزهها و پیامها: 1. در مورد تغییرات شبانه
روز مطالعه کنید و عبرت بیاموزید. 2. با دقت در دگرگونیهاي شبانه روز خداشناس شوید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و
صفحه 59 از 110
پنجم سورهي نور به پیدایش جانداران از آب و انواع آنان اشاره کرده، میفرماید: 45 . وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَآبَّۀٍ مِّن مَّآءٍ فَمِنهُم مَّن یَمْشِی
عَلَی بَطْنِهِ وَمِنهُم مَّن یَمْشِی عَلَی رِجْلَینِ وَمِنهُم مَّن یَمْشِی عَلَی أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَآءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ و خدا هر جنبندهاي
را از آبی آفرید؛ پس برخی از آنها کسانی هستند که بر شکم خود راه میروند، و برخی از آنها کسانی هستند که بر دو پاي خود
راه میروند، و برخی از آنها کسانی هستند که بر چهار (پا) راه میروند؛ خدا آنچه را بخواهد میآفریند، [چرا] که خدا بر هر چیزي
تواناست. ص: 189 نکتهها و اشارهها: 1. جانداران از آب آفریده شدهاند. مفسران در مورد این
مطلب سه تفسیر ارائه کردهاند: الف) مقصود از آب نطفه باشد؛ یعنی خدا هر موجود زندهاي را از نطفهي نر و مادهي آن نوع آفرید.
ب) مقصود پیدایش نخستین موجود از آب باشد؛ همان طور که در احادیث اسلامی و فرضیههاي علمی بدین مطلب اشاره شده «1»
ج) مقصود آن است که مادهي اصلی بدن موجودات از آب تشکیل شده است. البته این سه تفسیر با همدیگر منافاتی «2» . است
2. در این آیه به سه گروه از «3» . ندارد و ممکن است هر سه معنا مقصود آیه باشد، هر چند ظاهر این آیه معناي اول یا دوم است
جاندران، یعنی خزندگان، دو پایان و چهارپایان اشاره شده است. این مطلب به خاطر آن است که انسان معمولًا با این سه گروه از
«4» «. خدا هر چه را بخواهد میآفریند » : جانداران سروکار دارد؛ و از بقیهي جانداران به صورت سربسته یاد کرده و فرموده است
ص: 190 آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در زیستشناسی، درس خداشناسی بگیرید. 2. جلوههاي
مختلف حیات، مظاهر قدرت خدایند. *** خداي متعال در آیهي چهل و ششم سورهي نور به آیات روشنگر قرآن و هدایت الهی
اشاره میکند و میفرماید: 46 . لَّقَدْ أَنزَلْنَآ ءَایتٍ مُّبَیِّنتٍ وَاللَّهُ یَهْدِي مَن یَشَآءُ إِلَی صِ رطٍ مُّسْتَقِیمٍ بیقین آیاتی روشنگر فرو فرستادیم؛ و
خدا هر که را بخواهد (و شایسته ببیند) به راهی راست راهنمایی میکند. نکتهها و اشارهها: 1. آیات روشنگر الهی نور ایمان را در
دلها روشن میکند و افکار انسان را صفا و روشنایی میبخشد و نقش اصلی را در هدایت انسان به راه راست دارد. 2. خدا هر
کس را بخواهد هدایت میکند. البته ارادهي خدا بر اساس حکمت و علم است و هر کس را شایسته ببیند بر اساس حکمت و علم
خود، زمینههاي راهبردي را براي او فراهم میسازد. 3. هدایت بر دو نوع است: هدایت عمومی که از طریق دعوت پیامبران به همهي
انسانها ابلاغ میشود و هدایت خاص و راهبردي که مخصوص افرادي است که اهل تلاش، نیکوکاري و پارساییاند. ظاهراً منظور
این آیه هدایت نوع دوم است؛ یعنی خدا مراتب عالی هدایتش را بر دل کسانی میتاباند و دست کسانی را میگیرد و به طرف
مقصد میبرد که گامی به سوي او برداشته باشند. آموزهها و پیامها: 1. آیات قرآن روشن و روشنگر است (پس از آنها بهرهببرید).
2. هدایت و راه راست، به ارادهي الهی (و حکمت او و تلاش شما) بستگی دارد. 3. روشنگري، هدایت و راه راست را از خدا
بخواهید. *** ص: 191 قرآن کریم در آیات چهل و هفتم تا پنجاهم سورهي نور به تناقض رفتار و
50 . وَیَقُولُونَ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ - گفتار منافقان، سود محوري، بیماردلی و ستمکاري آنان اشاره میکند و میفرماید: 47
یَتَوَلَّی فَرِیقٌ مِّنهُم مِّن بَعْدِ ذلِکَ وَمَآ أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ* وَإِذَا دُعُواْ إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنهُم مُّعْرِضونَ* وَإِن یَکُن
لَّهُمُ الحَقُّ یَأْتُواْ إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ* أَفِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُواْ أَمْ یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلئِکَ هُمُ الظلِمُونَ و (منافقان)
آنگاه بعد از آن، دستهاي از آنان روي بر میتابند، و آنان (در «. به خدا و به فرستاده (او) ایمان آوردیم و اطاعت کردیم » : میگویند
حقیقت) مؤمن نیستند.* و هنگامی که به سوي خدا و فرستادهاش فرا خوانده میشوند تا در میانشان داوري کند، ناگهان دستهاي از
آنان رویگردان میشوند.* و اگر (حکم) حق به نفع آنان باشد با سرعت و تسلیم به سوي او میآیند.* آیا در دلهاي آنان [نوعی
بیماري است، یا شک دارند، یا میترسند که خدا و فرستادهاش بر آنان ستم کنند؟! [نه بلکه تنها آنان ستمکارند. شأن نزول:
حکایت شده که یک یهودي با فردي مسلمانِ منافق اختلاف داشتند. آن یهودي داوري پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را پذیرفت،
را پذیرفت. و یا این که آیهي فوق در مورد اختلاف امام علی علیه السلام با فردي «1» اما آن مرد منافق داوري یکی از بزرگان یهود
ص: 192 بود که امام علی علیه السلام داوري پیامبر صلی الله علیه و آله را پذیرفت اما «2» مسلمان
صفحه 60 از 110
و داوري پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر سؤال برد. آیهي فوق بدین مناسبت (یا مناسبتها) فرود آمد «1» یکی از منافقان سر رسید
نکتهها و اشارهها: 1. خداي متعال در این آیات حالات و صفات منافقان را افشا میکند و هشت «2» . و منافقان را سرزنش کرد
ویژگی براي آنان برمیشمارد که عبارتاند از: الف) گفتار و رفتارشان تناقض دارد؛ یعنی میگویند ما ایمان به خدا و پیامبر
آوردیم و از آنان اطاعت میکنیم، ولی در عمل گروهی از آنها روي برمیتابند؛ ب) بیایمان هستند؛ ج) داوري خدا و پیامبر صلی
الله علیه و آله را نمیپذیرند؛ د) سودمحور هستند و هر کجا پیامبر صلی الله علیه و آله به نفع آنان حکم کند، به سوي او میآیند؛ ه)
بیمار دلاند؛ و) (نسبت به نبوت و داوري پیامبر صلی الله علیه و آله) تردید دارند؛ ز) میترسند که خدا و پیامبرش به آنان ستم روا
دارد؛ ح) به خود و دیگران ستم میکنند (چون به حقّ خود قانع نیستند و حقّ مردم را میخواهند). تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
2. در این آیات از داوري خدا و پیامبر یاد شده، اما به صورت مفرد به داوري اشاره کرده است، تا نشان دهد که داوري ص: 193
3. این آیات تخلّف و اعراض منافقان را به گروهی از آنان «1» . خدا از داوري پیامبر جدا نیست و در حقیقت امري واحد است
نسبت داده است، نه همهي آنها. این تعبیر اولًا، نشان میدهد که همهي منافقان تا این حد بیحیا و جسور نبودهاند که داوري پیامبر
ثانیاً، در صفوف منافقان شکاف ایجاد میکند و راه بازگشت و توبه را به سوي برخی از آنان «2» . صلی الله علیه و آله را ردّ کنند
میگشاید، تا از گروه منافقان بیزاري جویند و به سوي اسلام بازگردند. ثالثاً، ادب قرآن را نشان میدهد که تخلّف را به همه نسبت
یعنی این «!؟ آیا منافقان میترسند که خدا و پیامبرش بر آنان ستم روا دارند » نمیدهد. 4. در این آیات پرسش با حالت تعجب است
ادعاي منافقان تناقضی دیگر است که هم میگویند به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هم آنان را ستمکار میدانند. چرا که خدا
ستمکار نیست؛ چون کسی ستم میکند که جاهل و نیازمند باشد ولی ساحت الهی به دور از این نقصهاست. 5. نفاق در حقیقت
نوعی بیماري است؛ زیرا انسان سالم یک چهره دارد و گفتار و کردارش بر همدیگر منطبق است، اما انسان منافق دو چهره است و
روح و جسم و گفتار و کردارش با همدیگر هماهنگ نیست. او در ظاهر ادعاي ایمان میکند، اما در رفتار و باطنش کافر است. این
نفاق دوام ندارد و به زودي اسرار باطن منافقان ظاهر میشود. همان طور که در مورد مخالفت آنان با داوري پیامبر صلی الله علیه و
آله اینگونه شد. ص: 194 آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از ویژگیهاي هشتگانهي آنها بشناسید
(و مراقب خطر آنها در جامعه باشید). 2. تناقض در گفتار و رفتار، داورگریزي، سودمحوري، بیماردلی، شکّاك بودن و عدم اعتماد
به خدا و پیامبر از نشانههاي منافقان است. 3. نفاق نوعی بیماري و ظلم (به خویشتن) است. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و یکم
سورهي نور به تسلیم مؤمنان در برابر داوري خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و رستگاري آنان اشاره میکند و میفرماید: 51 . إِنَّمَا
کَ انَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُواْ إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ سخن مؤمنان، هنگامی که
شنیدیم و اطاعت » : به سوي خدا و فرستادهاش فرا خوانده میشوند، تا در میان آنان داوري کند، فقط این است که میگویند
براي انحصار به کار میرود، یعنی مؤمنان فقط یک سخن « انّما » . و تنها آنان رستگار (و پیروز) ند. نکتهها و اشارهها: 1 «. کردیم
است و از آن جا که افراد پیروزمند « شکافتن » در اصل به معناي « مُفلِحُون » . دارند و سراسر وجودشان در برابر حق تسلیم است. 2
به معناي پیروزي و رسیدن به مقصد « فلاح » موانع راه خویش را برطرف میسازند و مسیر را میشکافند و به پیش میروند، واژهي
یعنی مؤمنان اینگونهاند. 3. حقیقت ایمان تسلیم محض در برابر خدا و رسول است؛ زیرا کسی خدا تفسیر «1» ؛ هم به کار رفته است
قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 195 را آگاه، بی نیاز، مهربان و حکیم میداند که داوري او را بهترین داوريها دانسته و در برابر آن
تسلیم است. 4. مؤمنان هم میگویند شنیدیم وهم میگویند اطاعت کردیم؛ زیرا شنیدن مقدمهي اطاعت است؛ یعنی مؤمنان در
مرحلهي گرفتن پیام الهی کوتاهی نمیکنند و بهانه نمیآورند و در مرحلهي عمل هم مطیع هستند. 5. هر کس تسلیم محض خدا و
رسولش باشد و او را حاکم و داور خود قرار دهد، در زندگی مادي و معنوي پیروز و رستگار است. آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان را
از تسلیم آنها در برابر داوري خدا و رسول او بشناسید. 2. مؤمنان گوش به فرمان الهی و مطیع او هستند؛ از این رو (در زندگی)
صفحه 61 از 110
پیروز و رستگارند. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و دوم سورهي نور به سه صفت پیروزمندان رستگار اشاره میکند و میفرماید:
52 . وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُوْلئِکَ هُمُ الْفَآئزُونَ و هر کس خدا و فرستادهاش را اطاعت کند، و از (نافرمانی) خدا
به معناي پیروزي و رسیدن به « فائِزون » . بهراسد و خودش را از (عذاب) او حفظ کند، پس تنها آنان کامیابند. نکتهها و اشارهها: 1
آري؛ مؤمنان مطیع و با تقوا که از نافرامانی خدا هراس دارند، با سلامت و پیروزي به مقصد «1» . کار خیر، همراه با سلامت است
2. در این آیه سه صفت اساسی براي پیروزمندان رستگار بیان شده است: الف) میرسند. ص: 196
اطاعت از خدا و پیامبرش؛ ب) هراس از مخالفت و عذاب الهی؛ ج) تقوا و خود نگهداري و پارسایی. برخی از مفسران گفتهاند
اطاعت یک معناي کلی است که ترس شاخهي درونی آن و تقوا شاخهي بیرونی آن است. 3. در حدیثی از امام باقر علیه السلام
البته اینگونه احادیث مصداق بارز و کامل پیروزمندان «1» . روایت شده که فرمودند: مقصود این آیه امام علی علیه السلام است
رستگار را بیان میکند، ولی مطلب آیه عمومیت دارد و منحصر در یک مصداق نیست. آموزهها و پیامها: 1. اگر میخواهید پیروز
و رستگار شوید، مطیع خدا و رسول باشید و پارسا و خدا ترس شوید. 2. اطاعت از برنامههاي الهی و هراس از نافرمانی و پارسایی،
زمینهساز سعادت شماست. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و سوم سورهي نور به سوگندهاي دروغ منافقان و پاسخ خدا به آنان
اشاره میکند و میفرماید: 53 . وَأَقْسَ مُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمنِهِمْ لَئنْ أَمَرْتهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُل لَّاتُقْسِمُواْ طَاعَۀٌ مَّعْرُوفَۀٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
ص: 197 و با شدیدترین سوگندهایشان به خدا قسم خوردند، که اگر به آنان فرمان دهی، قطعاً (از
سوگند یاد نکنید؛ اطاعتی پسندیده (بهتر است) که خدا به آنچه انجام » : خانه و زندگی خود به سوي جهاد) بیرون میروند. بگو
شأن نزول: حکایت کردهاند که بعد از ملامت شدید منافقان در آیات قبل، گروهی از آنان ناراحت شدند و «. میدهید آگاه است
خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و سوگند شدید یاد کردند که ما تسلیم فرمان تو هستیم. آیهي فوق بدین مناسبت فرود
نکتهها و اشارهها: 1. منافقان سوگند یاد میکردند که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان دستور «1» . آمد و به آنان پاسخ داد
خروج بدهد، حتماً خارج میشوند. مقصود منافقان از خروج، خارج شدن به سوي میدان جهاد یا خارج شدن از میان اموال و
زندگی بوده است. 2. سوگند اگر دروغ باشد، گناهی بزرگ است و اگر راست باشد در موارد ضروري، مفید، وگرنه مکروه است.
از این آیه استفاده میشود که سوگندهاي شدید (و زیاد) از نشانههاي منافقان است. آموزهها و پیامها: 1. خدا از کارهاي شما آگاه
است (پس مواظب رفتار خود باشید). 2. منافقان را از سوگندهاي دروغ و عدم اطاعت آنان بشناسید. 3. لازم نیست سوگندهاي
زیاد یاد کنید بلکه اهل عمل باشید. *** ص: 198 قرآن کریم در آیهي پنجاه و چهارم سورهي نور
با جداسازي وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله از مردم، به ثمرهي اطاعت او و وظیفهي پیامرسانی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره
میکند و میفرماید: 54 . قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُواْ وَمَا عَلَی
خدا را اطاعت کنید، و فرستاده [خدا] را اطاعت کنید؛ و اگر روي برتابید، پس فقط آنچه (از تکلیف بر » : الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلغُ الْمُبِینُ بگو
او) نهاده شده بر عهده اوست، و آنچه (از تکلیف) بر شما نهاده شده بر عهده شماست؛ و اگر از او اطاعت کنید، رهنمون خواهید
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه وظیفهي پیامبر صلی «. شد؛ و بر فرستاده [خدا وظیفهاي جز رساندن [پیام روشنگر و] آشکار نیست
الله علیه و آله کاملًا روشن شده است: وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله رساندن پیام الهی آشکار و روشنگر به مردم است، خواه
پس او به خوبی وظیفهي خود را انجام داده «1» ؛ مردم بپذیرند، خواه نپذیرند. او وظیفه ندارد کسی را مجبور به پذیرشِ دعوت کند
و کوتاهی نکرده است. 2. در این آیه وظیفهي مردم و واکنشهاي احتمالی آنان نیز بیان شده است: وظیفهي مردم در برابر فرمان
الهی اطاعت است و اگر به وظیفهي خود عمل کردند، نتیجهاش را میبینند و هدایت میشوند و اگر روي گرداندند و به وظیفهي
خویش عمل نکردند، به کسی جز خودشان ضرر نمیرسانند و هر کس بار مسئولیت خویش را به دوش میکشد. تفسیر قرآن مهر
جلد چهاردهم، ص: 199 آموزهها و پیامها: 1. هر کس مطیع خدا و پیامبر باشد (به راه سعادت) رهنمون میشود. 2. از پیامبر صلی
صفحه 62 از 110
الله علیه و آله گفتن و از شما شنیدن و عمل کردن. 3. هر که بار مسئولیت خویش را به دوش میکشد. ***
پیروزي نهایی شایستگان
قرآن کریم در آیهي پنجاه و پنجم سورهي نور به مؤمنان نوید حکومت جهانی، پیروزي اسلام، آرامش و توحید میدهد و
میفرماید: 55 . وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَعَمِلُواْ الصلِحتِ لَیَستَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ
الَّذِي ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَایُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُوْلئِکَ هُمُ الْفسِقُونَ خدا به کسانی
از شما که ایمان آورده و [کارهاي شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد، همان
گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین کرد؛ و مسلماً دینشان را که براي آنان پسندیده است، به نفعشان مستقر خواهد
کرد، و البته بعد از ترسشان (وضعیت) آنان را به آرامش مبدّل میکند، در حالی که مرا میپرستند [و] هیچ چیز را شریک من
نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن کفر ورزند، پس فقط آنان نافرمانبردارند. شأن نزول: حکایت شده که وقتی مسلمانان به
مدینه مهاجرت کردند، قبایل جزیرة العرب و مکه بر ضد آنان شوریدند و آنان با مخالفتها و تهدیدهاي فراوانی روبهرو شدند و
زندگی ناامنی داشتند، به طوري که همواره در حالت آماده باش نظامی بودند و شب و روز اسلحه را با خود داشتند. این حالت بر
مسلمانان سخت آمد و برخی گفتند: تا کی این حالت ادامه دارد؟ آیا زمانی ص: 200 فرا میرسد
که ما با آرامش زندگی کنیم؟ آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و به آنان مژده داد که زمان پیروزي و آرامش فرا خواهد رسید.
نکتهها و اشارهها: 1. خدا در این آیه به مؤمنان شایسته کردار، چهار وعده داده است: الف) آنان صاحب حکومت جهانی «1»
میشوند؛ ب) دین حق در همه جا امکانات نشر مییابد؛ ج) نگرانیهاي آنان به آرامش و امنیت تبدیل میشود؛ د) در نهایت
توحید خالص و خداپرستی تحقق مییابد. 2. در این آیه بیان شده که گروهی از مردم قبل از مسلمانان بر زمین حکومت و خلافت
مقصود از این گروه، یا افرادي همچون آدم، داود و سلیمان و بنی اسرائیل هستند که قرآن به خلافت و حکومت آنان اشاره «. کردند
البته مانعی ندارد که حکومت «3» . کرده است و یا گروهی از اقوام مؤمن و صالح که بر زمین یا بخشی از آن حکومت کردند
در این آیه یا کل جهان و حکومت جهانی است و یا بخشی از « ارض » همهي این افراد و گروهها مقصود آیه باشد. 3. مقصود از
زمین؛ البته با توجه به این که حکومتهاي پیشینیان که در این آیه به آنها اشاره شد، شامل بخشی از زمین میشد، مانعی ندارد که
بخشی از زمین باشد. 4. وعدهي الهی در مورد حکومت و خلافت که در این آیه داده شده تفسیر قرآن مهر جلد « ارض » مقصود از
چهاردهم، ص: 201 است، مخصوص چه کسانی است؟ برخی از مفسران آن را مخصوص صحابهي پیامبر صلی الله علیه و آله
میدانند که در عصر رسول خدا به حکومت بخشی از زمین دست یافتند. برخی آن را اشاره به همهي مسلمانانی میدانند که مؤمن
و شایسته کردارند و به حکومت الهی دست مییابند. و برخی دیگر از مفسران این آیه را اشاره به حکومت جهانی امام مهدي علیه
البته مانعی ندارد که این آیه اشاره به همهي این موارد باشد و هر کدام مصداقی از آیه باشند و مصداق کامل «1» . السلام میدانند
آن در زمان حضرت مهدي (عج) تحقق یابد که جهانیسازي مثبت انجام میگیرد. 5. در احادیث اسلامی روایت شده که این آیه
اشاره به مهدي آل محمد صلی الله علیه و آله است و در حدیثی از امام سجاد علیه السلام روایت شده که فرمودند: به خدا سوگند
مقصود از این افراد شیعیان ما هستند. خدا این کار را به دست مردي از ما انجام میدهد که او مهدي این امت است و زمین را پر از
اگر از » : و اوست که پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد او فرمود «2» ؛ عدل و داد میکند همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد
عمر دنیا، جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را آنقدر طولانی میکند تا مردي از دودمان من که نامش نام من است،
6. هدف ص: 202 «3» . زمین را پر از عدل و داد کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است
نهایی توحید، نفی شرك و عبادت خالص خداست؛ یعنی حکومت جهانی، آرامش و استقرار آیین حق، همه مقدمهي آن است که
صفحه 63 از 110
توحید در جامعه پیاده شود و مردم به پرستش خدا روي آورند که مایهي تکامل و رشد آنهاست. 7. اگر حکومت جهانی الهی نیز
تشکیل شود، بازهم برخی افراد نافرمانبردار و فاسق هستند که به کژ راهه میروند و راه کفر میپیمایند. آري؛ تا انسان داراي
آزادي و اختیار است، در هر جامعهاي افراد مؤمن و منحرف پیدا خواهند شد. این لازمهي حرکت تکاملی و آزادانهي انسان است.
آموزهها و پیامها: 1. به آینده امیدوار باشید که آیندهي بشریت روشن و نویدبخش است. 2. سرانجام خلافت و حکومت از آنِ
مؤمنان شایستهکردار است. 3. در نهایت دین اسلام بر جهان حاکم میشود و جهانیسازي مثبت تحقق مییابد. 4. در آینده، آرامش
و امنیت در انتظار مؤمنان است. 5. نتیجهي حکومت مؤمنان صالح، پیاده شدن توحید در جامعه است. 6. حتی در حکومت عدل
الهی، افراد منحرفی پیدا میشوند. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم سورهي نور با اشاره به زمینههاي رحمت
الهی و فرجام عذابآلود کافران، به آنان هشدار میدهد و میفرماید: 56 و 57 . وَأَقِیمُوا الصَّلَوةَ وَءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ تفسیر
قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 203 لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ* لا تحْسَ بَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِیرُ و نماز
را برپا دارید، و [مالیات زکات را بپردازید، و فرستاده (خدا) را اطاعت کنید، باشد که شما (مشمول) رحمت شوید.* هرگز مپندار،
. کسانی که کفر ورزیدند، عاجز کننده (خدا) در زمین هستند؛ و مقصدشان آتش است، و البته بدفرجامی است! نکتهها و اشارهها: 1
در آیهي قبل سخن از حکومت جهانی مؤمنان شایستهکردار بود و اینک در این آیات به مقدمات تشکیل این حکومت و
زمینهسازيهاي آن اشاره کرده که عبارتاند از: الف) ارتباط با خدا از طریق نماز؛ ب) تامین بودجه براي تشکیل حکومت از طریق
زکات؛ ج) اطاعت از رهبري الهی (پیامبر صلی الله علیه و آله) که مؤمنان را به سوي دین اسلام، حکومت عدل الهی و آرامش
میبرد. 2. در این آیات به کافران به عنوان موانع تشکیل حکومت عدل الهی اشاره کرده و به آنان هشدار میدهد که تلاشهاي
یعنی خدا به کافران هشدار میدهد که «1» . مذبوحانهي آنان نمیتواند مانع تحقّق ارادهي الهی و تشکیل حکومت صالحان گردد
شما نمیتوانید از قلمرو قدرت الهی خارج شوید و فرار نمایید و او را عاجز کنید. 3. در این آیات سرنوشت مؤمنان شایستهکردار با
سرنوشت کافران، مقابل یکدیگر قرار گرفته است تا خواننده با مقایسهي آنها بتواند راه رحمت و سعادت را برگزیند. تفسیر قرآن
مهر جلد چهاردهم، ص: 204 آموزهها و پیامها: 1. فرجام مؤمنان شایستهکردار، رحمت، و فرجام کافران آتش است. 2. اگر رحمت
الهی را میطلبید، نماز، زکات و اطاعت رهبران الهی را سرلوحهي برنامهي خود قرار دهید. 3. کافران نمیتوانند مانع تحقق ارادهي
الهی شوند. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و هشتم سورهي نور به آداب ورود به اتاق مخصوص پدر و مادر و مواردي که باید
کودکان و خدمتگزاران اجازهي ورود بگیرند، اشاره کرده، میفرماید: 58 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسْتَئْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ
وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُواْ الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلثَ مَرتٍ مِّن قَبْلِ صَلَوةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَوةِ الْعِشَآءِ ثَلثَ عَوْرتٍ لَّکُمْ
لَیْسَ عَلَیْکمْ وَلَا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوفُونَ عَلَیْکُم بَعْضُ کُمْ عَلَی بَعْضٍ کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ اي کسانی که
ایمان آوردید! باید کسانی (از بردگان) که مالک شدهاید و کسانی (از کودکان) که به بلوغ نرسیدهاند، در سه مرتبه از شما
رخصت بگیرند: پیش از نماز صبح، و هنگام نیمروز که لباسهاي (رسمی) خود را فرو مینهید، و بعد از نماز عشا، [اینها] سه (وقت
مخصوص) امور جنسی شماست؛ که بعد از آن (زمان) ها هیچ گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون رخصت وارد شوند،
چراکه) برخی از شما بر (گرد) برخی (دیگر) از شما میچرخید؛ اینگونه خدا آیات را براي شما روشن بیان میکند، و خدا داناي
فرزانه است. ص: 205 نکتهها و اشارهها: 1. سورهي نور، سورهي عفت و پاکی است و قوانین این
سوره جامعه را به سوي پاکی سوق میدهد و از آلودگیها دور میسازد. در همین راستاست که این سوره به مسائل ریز عفت
عمومی و خانوادگی پرداخته و حدود آنها را مشخص ساخته است. این آیه روابط فرزندان و پدر و مادر را تنظیم میکند، تا
نیز میآید « عقل » به معناي مهار نفس و نشانهي عقل است و گاهی به معناي « حُلُم » . زمینههاي آلودگی را از درون خانهها بزداید. 2
و در این هنگام است که «1» و در این جا کنایه از بلوغ است؛ چراکه معمولًا بلوغ انسان همراه با یک جهش عقلی و فکري است
صفحه 64 از 110
در اصل به « عَورات » . کودکان در ردیف بزرگسالان قرار میگیرند و تکالیفی را که آنان قبلًا داشتند بر عهدهي آنان نیز میآید. 3
است و از آن جا که مردم در هنگام ظهر، شام و قبل از نماز صبح، لباسهاي معمولی خود را کنار میگذارند و « عیب و عار » معناي
کاملًا خود را نمیپوشانند و حالتی خصوصی دارند و معمولًا این اوقات مخصوص امور جنسی است، به این مواقع نیز عَورات گفته
4. در این آیه به پدر و مادرها دستور داده شده که به فرزندان خود آموزش دهند که در سه موقع ظهر، شام و قبل از «2» . شده است
نماز صبح، هرگاه خواستند وارد اتاق خواب آنها شوند، قبلًا اجازه بگیرند؛ یعنی خطاب اصلی آیه متوجه پدر و مادر است که باید
5. این آیه شامل کودکان نابالغ، اعم از این امور را آموزش دهند و به اجرا در آورند. ص: 206
البته کودکانی که به حدّ تمیز رسیدهاند و مسائل جنسی را تشخیص میدهند؛ و ظاهر آیه حکم وجوب «1» . پسر و دختر میشود
6. کودکان از حدود پنجسالگی مسائل جنسی را به طور مبهم متوجه میشوند؛ از «2» . است اگرچه برخی آن را مستحب دانستهاند
این رو ورود بدون اجازهي آنها به اتاق خصوصی پدر و مادر باعث میشود که کم کم از نظر جنسی تحریک شوند و تحریک
7. اسلام براي جلوگیري از «3» . زودرس آنان، عامل انحراف و یا عقدهي روانی و گاهی منجر به دشمنی با پدر و مادر میشود
مفاسد اجتماعی یک نظام هماهنگ بین جامعه و خانواده ایجاد کرده است؛ یعنی از طرفی با اعمال منافی عفت در جامعه به شدت
برخورد میکند تا محیط اجتماع سالم باشد و از طرف دیگر به خانوادهها آموزش میدهد که از تحریک جنسی نوجوانان پرهیز
صیغهي مبالغه و در اصل به معناي « طَوّافون » .8 «4» . کنند تا زمینههاي فساد در خانوادهها برطرف شود و به جامعه کشیده نشود
گردش دور چیزي است؛ یعنی این آیه اشاره میکند که در مواقعی غیر از سه وقت ظهر، شام و قبل از نماز صبح، کودکان شما
مجازند که بسیار به دور شما بچرخند و با محبت رفت و آمد کنند و به همدیگر خدمت نمایند؛ چراکه در این موارد پدر و مادر در
حالت خصوصی نیستند و مشکلی پیش نخواهد آمد و اگر بخواهند در ص: 207 همهي این موارد
اجازه بگیرند زندگی سخت خواهد شد. آموزهها و پیامها: 1. عفت عمومی را از داخل خانهي خویش پایهگذاري کنید و کودکان
خود را تحریک جنسی نکنید. 2. به کودکان نابالغ خود آداب اسلامی را بیاموزید. 3. به کودکان و خدمتگزاران خود آموزش
دهید که به حریم خصوصی و جنسی خانواده احترام بگذارند. 4. اوقات خود را تقسیم کنید، زمانی را براي ملاقات آزاد و دوستانه
با خانواده و زمانی را براي ملاقات خصوصی با همسر خود قرار دهید. *** ص: 208 آداب تربیت
2. اي مومنان، اموال و .( فرزند فرزند مایهي آزمایش شماست: 1. بدانید که اموال و فرزندان شما مایهي آزمایش شمایند (انفال، 28
3. اي مومنان، برخی همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند .( فرزندان شما را سرگرم نسازد و از یاد خدا باز ندارد (منافقون، 9
2. فرزند شایسته و .( پس بر حذر باشید (تغابن، 14 ). الف) چگونه فرزندي؟ 1. زکریا از خدا نسل پاك خواست (آلعمران، 38
فرزند شایسته و صالح، » .4 .( 3. فرزندي بخواهیم که مایهي روشنی چشم ما باشد (فرقان، 74 .( صالح از خدا بخواهیم (صافات، 100
فرزند بد، شرف را نابود میکند و موجب سرافکندگی و » .5 .«1» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. گلی از گلهاي بهشت است
«. بچهها را دوست بدارید و با رحمت با آنان رفتار کنید » . ب) فرزند دوستی: 1 .«2» ( علی علیه السلام ) «. سرزنش گذشتگان میشود
امام صادق ) «. خدا بنده را مورد رحمت قرار میدهد، به خاطر شدّت محبت او به فرزندش » .2 .«3» ( (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
«. هر کس بچهاي نزد اوست با او بازي کند » . ص: 209 ج) بازي با کودکان: 1 .«4» ( علیه السلام
2. روایت شده که حسن و حسین علیهما السلام (در کودکی) بر پشت پیامبر صلی الله علیه و .«1» ( (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
پیامبر اکرم صلی ) «. حق فرزندان بر تو آن است که بین آنان به عدالت رفتار کنی » . د) عدالت بین فرزندان: 1 «2» . آله سوار میشدند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) ) «. خدا دوست دارد که بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید حتی در بوسیدن » .2 .«3» ( الله علیه و آله
در هدیه دادن به فرزندانتان، تساوي را رعایت کنید و اگر بر فرض خواستید به کسی بیشتر بدهید، به دختران بیشتر » .3 «4»
فرزندانتان را بزرگ دارید و آداب آنان را » . ه) بزرگداشت فرزند و روز تولد او: 1 .«5» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. بدهید
صفحه 65 از 110
بزرگترین چیز انسان، روزي » .2 ص: 210 .«6» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. نیکو گردانید
حق فرزند بر پدرش آن است که به او سواد » . و) حقوق فرزندان: 1 .«1» ( امام سجاد علیه السلام ) «. است که از مادر متولد شده است
حقّ فرزند بر پدر و مادر آن » .2 .«2» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. و شنا و تیراندازي بیاموزد و فقط رزق حلال به او برساند
از حقوق فرزندان بر » .3 .«3» ( امام علی علیه السلام ) «. است که نام نیکو بر او گذارند و ادبش را نیکو گردانند و به او قرآن بیاموزند
.4 .«4» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. پدر سه چیز است: نام نیکو، آموزش قرآن و ازدواج هنگامی که به سن بلوغ میرسد
«. خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکوکاري یاري رساند، و آن این که از بديهایش درگذرد و براي او دعا کند »
بر سه چیز فرزندان را تربیت کنید: محبت پیامبر صلی الله » . ز) آموزههاي تربیتی فرزندان: 1 .«5» ( (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
پدر، هیچ ارثی بهتر از ادب براي » .2 .«6» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. علیه و آله، محبت اهلبیت علیهم السلام و قرائت قرآن
.«8» ( امام علی علیه السلام ) «. فرزندانتان را به علم آموزي دستور دهید » .3 .«7» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. فرزند نمیگذارد
نوجوان هفت سال بازي کند و هفت سال قرآن بیاموزد و » . ص: 211 ح) تقسیم دورههاي تربیتی: 1
در هفت سالگی فرزندانتان را به نماز رهنمون شوید و در » .2 .«1» ( امام صادق علیه السلام ) «. هفت سال احکام حلال و حرام بیاموزد
نماز را به » .3 .«2» ( امام صادق علیه السلام ) «. چهارده سالگی بر نماز سختگیري کنید و رختخواب آنان را از هم جدا سازید
فرزند تا هفت سال آقایی میکند و تا هفت سال » .4 ««. فرزندانتان آموزش دهید و هنگامی که به بلوغ رسیدند از آنان بخواهید
ص: .«4» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. خدمت میکند و تا هفت سال وزارت و کمک میکند
212 قرآن کریم در آیهي پنجاه و نهم سورهي نور به آداب ورود بزرگسالان و نوجوانان به اتاق مخصوص پدر و مادر اشاره
میکند و میفرماید: 59 . وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفلُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَئْذِنُواْ کَمَا اسْتَئْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ءَایتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ
حَکِیمٌ و هنگامی که کودکان شما به بلوغ میرسند پس باید (در همه اوقات براي ورود به اتاق خصوصی پدر و مادر) رخصت
بگیرند، همان گونه که کسانی (از بزرگسالان) که پیش از آنان بودند رخصت میگرفتند؛ اینگونه خدا آیاتش را براي شما روشن
بیان میکند، و خدا دانایی فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل بیان شد که کودکان نابالغ در رفت و آمد به اتاق
مخصوص پدر و مادر آزادند، مگر در سه موقع ظهر، بعد از نماز عشا و قبل از نماز صبح. اما در این آیه بیان شده که بزرگسالان
و کودکانی که به سن بلوغ میرسند، حق رفت و آمد آزادانه به اتاق مخصوص پدر و مادر را ندارند و واجب است قبل از ورود
اجازه بگیرند. البته مقصود از اتاق پدر و مادر، محل استراحت خاص آنهاست، و گرنه رفت و آمد افراد به اتاق عمومی و به ویژه با
حضور دیگران مانعی ندارد و در این مورد نیاز به اجازه گرفتن نیست. 2. تفاوت کودکان نابالغ و بالغ در آن است که در گروه اول
هنوز غریزهي جنسی به طور کامل بیدار نشده و رفت و آمد آنان (در غیر سه وقت مذکور) مفاسدي به دنبال ندارد، اما افراد بالغ بر
عکس آنها هستند. ص: 213 آموزهها و پیامها: 1. با جوانان نوبلوغ همچون بزرگسالان برخورد
کنید. 2. بزرگسالان و جوانان نوبلوغ حریم خصوصی پدر و مادر را محترم بشمارند و قبل از ورود اجازه بگیرند. 3. خدا بر اساس
علم و حکمتش این آیات و وظایف را براي شما کاملًا روشن ساخت (تا سعادتمند شوند، پس از آنها استفاده کنید). *** قرآن
کریم در آیهي شصتم سورهي نور احکام حجاب زنان کهنسال را بیان میکند و میفرماید: 60 . وَالْقَوعِدُ مِنَ النِّسَآءِ التِی لَایَرْجُونَ
نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَ َ ض عْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیرَ مُتَبرِّجتٍ بِزِینَۀٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و بازنشستگان از زنان که امید
به ازدواج ندارند، پس هیچ گناهی بر آنان نیست که لباسهاي (رسمی) خود را فرو نهند، در حالی که با زیور خودآرایی نکنند؛ و
خویشتنداري آنان برایشان بهتر است؛ و خدا شنواي داناست. نکتهها و اشارهها: 1. براي زنان کهنسالی که سن ازدواج آنان
گذشته است، مانعی ندارد که حجاب کامل خود را رعایت نکنند و چادر یا روسري خود را کنار بگذارند و سر و گردن خود را
نپوشانند؛ چرا که بر این مورد مفسدهاي مترتب نمیشود. 2. مقصود از کنار گذاشتن لباسها، برهنه شدن و بیرون آوردن همهي
صفحه 66 از 110
لباسها نیست، بلکه کنار گذاشتن چادر و روسري مراد است، همان طور که در برخی احادیث نیز به این مطلب اشاره شده است.
.3 ص: 214 «2» . البته در برخی احادیث و کلمات فقها مچ دستان این زنان نیز استثنا شده است «1»
در این آیه دو شرط براي کشف حجاب زنان کهنسال بیان شده است: نخست آن که آنان به سنی برسند که امید ازدواج ندارند،
یعنی جاذبههاي جنسی را از دست داده باشند. و دوم آن که خودآرایی و زینت نکنند و لباسهاي زینتی بر تن ننمایند. 4. مقصود از
زنان بازنشسته، یا زنان مُسن و سالخورده و یا زنانی هستند که از ازدواج بازنشسته شدهاند و یا زنانی که به پایان دوران قاعدگی و
به حد نازایی رسیدهاند. البته این تعبیرات مختلف روایات و فقهاست که همه به یک واقعیت اشاره میکند که این زنان کهنسال به
و از این رو کسی نگاه شهوتآلود و حرام به آنها نخواهد کرد. 5. این «1» دورهاي رسیدهاند که کسی با آنان ازدواج نمیکند
حکم الزامی نیست؛ یعنی لازم نیست که حتماً زنان کهنسال بدون چادر و روسري بیرون آیند، بلکه اگر حجاب خویش را حفظ
کنند براي عفت آنان (و حفظ سلامت جامعه) بهتر است. 6. زنان کهنسال باید خود را بسنجند. اگر به دورهاي رسیدهاند که کسی
مایل به ازدواج با آنان نیست و خودشان نیز اهل زیور و آرایش و لباسهاي زینتی نیستند، حق دارند چادر و روسري خود را
تفسیر قرآن «2» . بردارند، اما اگر وضعیت آنها موجب تحریک غرایز جنسی دیگران میشود، باید حجاب کامل خود را حفظ کنند
مهر جلد چهاردهم، ص: 215 آموزهها و پیامها: 1. در مورد حجاب زنان کهنسال سختگیري نکنید. 2. حفظ حجاب، براي زنان
کهنسال نیز نیکوست. 3. اگر وضعیت زنان کهنسال تحریکآمیز است، باید حجاب کامل خود را حفظ کنند. *** قرآن کریم
در آیهي شصت و یکم سورهي نور به آداب غذا خوردن و ورود به خانههاي خویشاوندان اشاره میکند و با تاکید بر سلام کردن
میفرماید: 61 . لَّیْسَ عَلَی الْأَعْمَی حَرَجٌ وَلَا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُواْ مِن بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ
ءَابَآئِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْونِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْممِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْولِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خلتِکُمْ
أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْس عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُواْ جَمِیعاً أَوْ أَشْتَاتاً فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتاً فَسلِّمُواْ عَلَی أَنفُسِکُمْ تَحِیَّۀً مِّنْ عِندِ اللَّهِ
مُبرَکَ ۀً طَیِّبَۀً کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ هیچ تنگی (و تکلیفی) بر نابینا نیست و (نیز) هیچ تنگی (و تکلیفی) بر لنگ
نیست، و (نیز) بر بیمار و بر خودتان هیچ تنگی (و تکلیفی) نیست که (بدون اجازه غذا) بخورید از خانههاي (فرزندان و همسران)
تان یا خانههاي پدرانتان، یا خانههاي مادرانتان، یا خانههاي برادرانتان، یا خانههاي خواهرانتان، یا خانههاي عموهایتان، یا خانههاي
عمههایتان، یا خانههاي داییهایتان، یا خانههاي خالههایتان، یا آن (خانههایی) که کلیدهایش در اختیار شماست، یا (از خانههاي)
دوستانتان، بر شما هیچ گناهی نیست که جمعی یا جداگانه (غذا) بخورید؛ و هنگامی که وارد خانهها شدید، پس بر خودتان سلام
کنید، زنده بادي خجسته (و) پاکیزه از نزد خدا. اینگونه خدا آیات را براي شما روشن بیان میکند، باشد که شما خردورزي کنید.
ص: 216 شأن نزول: حکایت کردهاند که قبل از اسلام مردم مدینه افراد نابینا، لنگ و بیمار را از
سفرهي غذا دور میکردند و با آنان همغذا نمیشدند و غذاي آنان را جدا میدادند. این مطلب یا به خاطر تنفر از آنان و یا به خاطر
رعایت حال آنها در غذا خوردن و جبران کمبود آنان بود. برخی افراد این موضوع را از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند، و آیهي
نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد «1» . فوق در پاسخ آنان فرود آمد و اشاره کرد که همغذا شدن با این افراد مانعی ندارد
حکم نابینایان و افراد لنگ و بیمار که در این آیه بیان شده است، سه تفسیر ارائه کردهاند: الف) مقصود آن است که این افراد چون
«2» . توانایی کافی ندارند و ممکن است بدون غذا بمانند، جایز است که از غذاهاي خانههاي شما و خویشان و دوستان استفاده کنند
ب) این آیه براي برطرف کردن عادت مردم مدینه بود که با این سه گروه هم غذا نمیشدند و بیان کرد که مانعی ندارد مردم با این
البته تفسیر اول و دوم با هم «3» . افراد همغذا شوند. ج) این سه گروه در حکم جهاد مستثنا هستند و جهاد بر آنان واجب نیست
منافاتی ندارد، هر چند ظاهر آیه با تفسیر ص: 217 اول سازگارتر است و تفسیر دوم با شأن نزول
تناسب بیشتري دارد، ولی تفسیر سوم با ظاهر آیه سازگار نیست. 2. در اسلام مالکیت افراد محترم است و کسی حق ندارد بدون
صفحه 67 از 110
اجازهي قبلی، از غذاي خانهي کسی بخورد، ولی در آیهي فوق پیوند خویشاوند و دوستی مقدم شمرده شده است؛ یعنی در
جامعهي اسلامی باید بین خویشاوندان و دوستان چنان صفا و صمیمیتی حاکم باشد که بتوانند از خانههاي همدیگر بدون اجازهي
قبلی غذا بخورند. از این رو در این آیه اجازه داده شد که هر کس بتواند از یازده خانه، بدون اجازهي قبلی غذا بخورد. 3. استفاده
از غذاي خانههاي خویشاوندان و دوستان چند شرط دارد: الف) به اندازهي نیاز مصرف کنند؛ ب) مرتکب اسراف و تبذیر نشوند؛
ج) یقین به عدم رضایت صاحبخانه نداشته باشند. یعنی در هنگام استفاده از غذاي خانهي خویشان و دوستان، احتمال رضایت «1»
4. مقصود از دوستانی که غذا خوردن از خانهي آنان جایز است، همان دوستان خاص و نزدیک انسان هستند «2» . آنان کافی است
. که با آنان رفت و آمد دارد. اگر کسی تا این اندازه نسبت به دوست خود گذشت نداشته باشد، در حقیقت دوست او نیست. 5
مفسران در مورد خانههایی که کلید آن به دست انسان است و او مجاز است از غذاي موجود در آن خانه استفاده کند، چند احتمال
دادهاند: ص: 218 الف) مقصود خانههاي کسانی باشد که در هنگام جهاد، کلید خانهي خود را به
ج) منظور انباردار است «1» . افراد پشت جبهه میدادند. ب) مقصود وکیل و نمایندهي مالک است که کلید اموالش به دست اوست
که کلید خانه و اموال به دست اوست. د) مقصود دوستان نزدیک هستند که کلید خانهي خود را به دست همدیگر میسپارند. البته
مانعی ندارد که آیه شامل همهي این موارد باشد و هر کدام مصداقی از آیه باشند. 6. روایت شده که گروهی از مسلمانان در صدر
اسلام از تنها غذا خوردن دوري میجستند، به طوري که گاهی ساعتها گرسنه میماندند تا هم غذایی پیدا کنند و یا این که برخی
افراد مقیّد بودند که غذاي مهمان را جداگانه به او بدهند (تا مبادا خجالت بکشد) و یا این که برخی افراد ثروتمند با فقرا غذا
بر شما گناهی نیست که به طور دسته » نمیخوردند. آیهي فوق با عنایت به این موارد یا برخی از آنها فرود آمد و بیان کرد که
7. وقتی در خانهها وارد میشوید سلام کنید. مقصود از این خانهها، منزلهاي خالی یا مساجد و یا «. جمعی یا جداگانه غذا بخورید
منزلهاي یازدهگانهاي است که در این آیه از آنها نام برده شد و یا همه خانههاي مردم، خویشان و دوستان. البته آیهي فوق مطلق
8. سلام، تحیت و زنده بادِ اسلام است که در این آیه با عنوان زنده بادي خجسته و پاك از «2» . است و شامل همهي خانهها میشود
طرف خدا، از آن یاد شده است. ص: 219 مقصود از سلام کردن در هنگام ورود به خانهها، سلام
کردن بر همسر و فرزندان و یا سلام کردن برخی بر برخی دیگر است؛ البته اگر مقصود از خانهها، منزلهاي خالی باشد، سلام بر
« سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا » یا ،« سلام پروردگار بر ما باد » : خویشتن مقصود است؛ یعنی کسی که داخل خانه میشود بگوید
البته منافاتی بین این تفسیرها نیست و همهي آنها میتوانند مصداقهاي آیه باشند همان طور که در احادیث نیز به این سلامها ؛«1»
در اصل از مادهي حیات و به معناي دعا کردن براي سلامتی و حیات دیگران است که در فارسی به « تحیّت » . اشاره شده است. 9
ترجمه میشود. البته هر نوع اظهار محبت و سلام که در آغاز ملاقات بین افراد ردّ و بدل میشود تحیّت است. 10 . در این « زنده باد »
یا « سلام خدا بر تو باد » آن باشد که « سلام علیکم » آیه اشاره شده که تحیت را به نوعی به خدا ارتباط دهید؛ یعنی مقصود از
چرا که از نظر فرد موحّد هر گونه دعایی در نهایت به خدا بازمیگردد و از او تقاضا میشود و از .« سلامتی تو را از خدا میخواهم »
آموزهها و پیامها: 1. در غذا خوردن رعایت حال نابینایان، ناتوانان و بیماران «2» . این روست که این تحیت پربرکت و پاکیزه است
را بنمایید. 2. خدا براي شما یازده رستوران رایگان در میان مردم قرار داده است، تا گرسنه نمانید. تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
3. سلام و زنده باد از آداب ورود به خانههاست. 4. در مورد آیات (و قوانین) روشن الهی مطالعه و تفکر کنید (تا حقایق ص: 220
دینی و عظمت قانونگذاري خدا را دریابید). ***
مومنان و رهبر اسلام
قرآن کریم در آیهي شصت و دوم سورهي نور به نشانههاي مؤمنان واقعی و رابطهي نظاممند آنان با رهبر الهی جامعه اشاره میکند
صفحه 68 از 110
و میفرماید: 62 . إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَی أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّی یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ
أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ مؤمنان تنها
کسانی هستند که به خدا و فرستادهاش ایمان آوردهاند، و هنگامی که در کار اجتماعی همراه او باشند، تا از او رخصت نگیرند (از
نزدش) نمیروند. در واقع کسانی که از تو رخصت میگیرند، آنان کسانی هستند که به خدا و فرستادهاش ایمان میآورند. پس هر
گاه براي بعضی کار (هاي مهم زندگی) خود از تو رخصت میطلبند، پس به هر کس از آنان که (صلاح میدانی و) میخواهی
رخصت ده، و براي آنان از خدا آمرزش بخواه که خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. شأن نزول: حکایت کردهاند که یک شب
خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و از ایشان اجازه خواست که آن شب را براي ازدواج در مدینه « حَنظله » قبل از جنگ احد
بماند. پیامبر به او اجازه داد و حنظله فردا صبح به سرعت حرکت کرد و خود را به سپاه اسلام رساند. او که هنوز غسل نکرده بود،
فرشتگان را دیدم که حنظله را در میان آسمان و تفسیر قرآن » : در میدان نبرد شهید شد و پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد او فرمود
آیهي فوق بدین مناسبت «1» . نامیدند « حنظله غسیل الملائکه » و از این رو او را «. مهر جلد چهاردهم، ص: 221 زمین غسل میدهند
فرود آمد و کار حنظله را ستایش کرد. البته شأن نزول دیگري نیز براي این آیه روایت شده است. در جنگ خندق، گروهی از
منافقان به ظاهر مسلمان، بدون اجازهي پیامبر صلی الله علیه و آله و مخفیانه به خانههاي خود میرفتند ولی مسلمانان راستین هنگامی
که مشکلی پیدا میکردند از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه میگرفتند و پس از انجام کار سریعاً براي حفر خندق بازمیگشتند.
البته مانعی ندارد که هر دو شأن نزول «3» . و گروه اول را مذمت و گروه دوم را ستایش کرد «2» آیات فوق بدین مناسبت فرود آمد
صحیح باشد، بدین معنا که آیات فوق هم به مناسبت جنگ احد نازل شده باشند (به ویژه آن که در جنگ احد گروهی از منافقان
بدون اجازهي پیامبر صلی الله علیه و آله از میان راه بازگشتند) و هم در مورد جنگ خندق (یعنی رفتار مسلمانان و منافقان در جریان
کسانی که (در » : حفر خندق مصداق دیگري از آیه باشد). سپس آیه در ادامه به ستایش این گونه مؤمنان میپردازد و میفرماید
و در ادامه در مورد روابط نظاممند رهبر و مردم «. کارها) از تو رخصت میطلبند، آنان به راستی به خدا و رسولش ایمان آوردهاند
هنگامی که از تو براي برخی کارهاي مهم رخصت میطلبند، به هر کدام از آنان که (صلاح میبینی » : سفارش میکند و میفرماید
و در پایان یادآور میشود: «. و) میخواهی، رخصت ده، و براي (ادب آنها و بخشش ترك اولاي) آنان از خدا طلب آمرزش کن
در « امر جامع » ص: 222 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از «. که خدا بسیار آمرزنده و مهرورز است »
در «1» . این آیه، هر کار مهمی است که اجتماع مردم در آن جا لازم است؛ همچون جهاد، نماز جمعه، نماز عید، یا مشورت عمومی
اینگونه موارد هنگامی که رهبر الهی جامعه مردم را به صحنه فرا میخواند، باید مؤمنان همگی حاضر شوند و پیامبر صلی الله علیه
و آله یا رهبر الهی را تنها نگذارند. 2. این آیه به یک اصل انضباطی در جامعهي اسلامی اشاره میکند؛ یعنی از ما میخواهد که
جامعهي اسلامی و رابطهي رهبري جامعه با مردم، نظاممند باشد و مردم در هنگام ضرورت در صحنه حاضر باشند و بدون اجازهي
رهبري صحنه را ترك نکنند. 3. در این آیه تاکید شده که مؤمنان واقعی وقتی در صحنههاي عمومی حاضر میشوند، صحنه را
مگر آن که از رهبري رخصت بگیرند؛ یعنی کار عمومی را فداي کار خصوصی خود نمیکنند؛ زیرا ممکن «2» ترك نمیکنند
است غیبت یک فرد زیانآور باشد و حرکت عمومی جامعه را با شکست مواجه سازد. 4. در این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله
سفارش شده که اگر مؤمنان براي کارهاي مهم اجازه گرفتند، به آنان اجازه بدهد؛ البته تصمیمگیري و مصلحتسنجی در این موارد
به عهدهي رهبري است که تشخیص دهد آیا غیبت این فرد در این صحنه زیانآور است یا نه؟ یعنی دست رهبري براي
تصمیمگیري باز است. 5. این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است که براي افرادي که مرخصی میطلبند، از خدا طلب
آمرزش کن. این دستور یا براي تشکر از آنان است که رعایت ادب کردند و از ص: 223 پیامبر
صلی الله علیه و آله رخصت طلبیدند و یا به خاطر آن است که ترك صحنهي عمومی، نوعی ترك اولی است و نیاز به استغفار دارد.
صفحه 69 از 110
6. این آیه در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران او فرود آمده است، اما در حقیقت وظیفهي تمام رهبران الهی و امت آنان «1»
را در طول تاریخ مشخص میسازد و نوعی ارشاد به حکم عقل است؛ چرا که انضباط اجتماعی و رعایت تشکیلات نظاممند، یک
اصل مدیریت و کاري عقلایی است که مدیریت صحیح بدون آن امکانپذیر نیست. آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان واقعی را از
حضور در صحنههاي اجتماعی بشناسید. 2. رابطهي نظاممند خود را با رهبر الهی جامعه حفظ کنید و بدون رخصت او صحنه را
ترك نکنید. 3. ادب در برابر رهبر (و اجازه گرفتن از پیامبر صلی الله علیه و آله) زمینهساز ایمان حقیقی است. 4. رهبران الهی و
مدیران ارشد در مورد مرخصی ضروري افراد سختگیري نکنند و با بخشش با آنان برخورد کنند. *** قرآن کریم در آیهي
شصت و سوم سورهي نور با هشدار به مخالفان دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله به کوتاهی و مخفی کاري منافقان در این مورد
اشاره میکند و میفرماید: 63 . لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَ دُعَاءِ بَعْضِ کُم بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً فَلْیَحْ ذَرِ
الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِ یبَهُمْ فِتْنَۀٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ص: 224 فراخوان فرستاده (خدا) را
در میان خودتان همانند فراخوان برخی شما برخی [دیگر] را قرار ندهید؛ که یقیناً خدا میداند کسانی را که از میان شما مخفیانه
بیرون میروند. پس کسانی که از فرمان او سرپیچی میکنند، باید بر حذر باشند که (بلا و) فتنهاي به آنان در رسد، یا عذاب
دردناکی به آنان برسد! نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد جملهي اول این آیه سه تفسیر ارائه کردهاند: الف) مقصود
دعوت و فراخوان پیامبر صلی الله علیه و آله باشد که نباید همچون سخنان دیگران کم اهمیّت تلقّی شود، بلکه باید به طور جدّي
پیگیري و عمل شود چرا که فرمان او فرمان خداست. ب) مقصود صدا زدن پیامبر صلی الله علیه و آله است که نباید کسی او را
همچون مردم عادي با اسم صدا بزند، یا نام او را به صورت غیرمؤدبانه بخواند. چرا که برخی افراد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
صدا میزدند، در حالی که شایسته بود با تعبیراتی مؤدبانه همچون یا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله صدا بزنند. « یا محمد » را با لفظ
ج) مقصود آیه آن است که دعا و نفرین پیامبر را همچون نفرین خودتان دربارهي همدیگر ساده نگیرید؛ چرا که نفرین و دعاي «1»
ولی تفسیر اول «2» ؛ او حتماً مستجاب میشود. البته مانعی ندارد که مقصود آیه هر سه معنا باشد و این سه تفسیر با هم منافاتی ندارد
با سیاق آیهي قبل و ادامهي آیهي 63 سازگارتر است، که در مورد تسلیم و اطاعت مؤمنان از پیامبر صلی الله علیه و آله و عدم
یعنی (همان «1» ؛ 2. برخی از منافقان مخفیانه از صحنهها میگریزند اطاعت منافقان است. ص: 225
طور که در شأن نزول آیهي قبل بیان شد)، در هنگام جنگ احد یا احزاب برخی از منافقان از سپاه و جمعیت مسلمانان جدا
میشدند و بدون اجازهي پیامبر صلی الله علیه و آله صحنه را ترك میکردند. این آیه به این افراد هشدار میدهد که خدا از این
گریز مخفیانهي آنان آگاه است. 3. در این آیه دو پیامد مهم براي مخالفت فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله بیان شده است: نخست
در این جا، حوادث سخت اجتماعی و نابهسامانی و هرج و مرج و شکست با سایر « فتنه » فتنه و دوم عذاب دردناك. 4. مقصود از
آفتها همچون قتل، گمراهی، نفاق و تسلّط سلطان ستمکار است که این حوادث و آفتها بر اثر تخلّف مردم از دستورات رهبران
الهی، دامنگیر آنان میشود. آموزهها و پیامها: 1. منافقان بدانند که خدا از مخفیکاري و گریز پا بودن آنان آگاه است (و به موقع
کیفرشان میدهد). 2. مخالفان رهبران حق منتظر فتنه و عذاب باشند. 3. برخورد شما با پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگران متفاوت
باشد و جایگاه او و عظمت فرمانش را پاس دارید. *** ص: 226 قرآن کریم در آخرین آیهي
سورهي نور بر مالکیت و آگاهی خدا تأکید میورزد و با هشدار در این مورد میفرماید: 64 . أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ
یَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ وَیَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ آگاه باشید که در حقیقت آنچه در آسمانها و زمین است
فقط از آنِ خداست؛ بیقین میداند، آنچنان (حالاتی) را که شما بر آن هستید، و روزي را که به سوي او بازگردانده میشوند؛ و (در
آن روز) آنان را از آنچه انجام دادهاند خبر میدهد و خدا به هر چیزي داناست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه سه بار بر آگاهی و
علم خدا تأکید شده است، تا انسانها بدانند و احساس کنند که در همهي حالات کسی مراقب و ناظر اعمال آنهاست. این مطلب از
صفحه 70 از 110
نظر تربیتی تأثیر فوقالعادهاي بر انسان دارد و عامل کنترل اعمال اوست. 2. تأکید بر علم و آگاهی خدا، در آخرین آیهي سورهي
نور از طرفی هشدار به منافقان مخفیکار است که در آیهي قبل به آنها اشاره شد و از طرف دیگر ضامن اجراي تمام احکام و
قوانینی است که در سورهي نور بیان شد. آموزهها و پیامها: 1. خدا از اعمال دنیوي شما آگاه است و در آخرت این علم خود را
ص: «1» . ظاهر میسازد (پس مراقب اعمال خویش باشید). 2. خدا را مالک و ناظر همه چیز بدانید
227
بخش